جدول جو
جدول جو

معنی کرواکو - جستجوی لغت در جدول جو

کرواکو
اسم هندی تلخ است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرواک
تصویر هرواک
(پسرانه)
نام دیگر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرواک
تصویر فرواک
(پسرانه)
پیشگفتار، پیش سخن، نام پسر سیامک پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آروکو
تصویر آروکو
(پسرانه)
نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کروماکی
تصویر کروماکی
فرایند پرده آبی یا کروماکی (Chroma Key) تکنیکی در فیلم سازی و عکاسی است که برای ترکیب دو یا چند تصویر یا ویدئو بر اساس رنگ استفاده می شود. این تکنیک به ویژه در جلوه های ویژه (VFX) سینما، تلویزیون، و رسانه های دیجیتال کاربرد دارد. در این روش، یک رنگ مشخص (معمولاً آبی یا سبز) به عنوان پس زمینه انتخاب می شود که بعداً در مرحله پس تولید با تصویر یا ویدئوی دیگری جایگزین می شود.
مراحل فرایند پرده آبی
1. انتخاب رنگ پس زمینه:
- معمولاً از رنگ های آبی یا سبز به عنوان پس زمینه استفاده می شود، زیرا این رنگ ها کمتر در رنگ پوست انسان و لباس های معمولی یافت می شوند و به راحتی می توان آن ها را در مرحله پس تولید حذف کرد.
2. فیلم برداری با پس زمینه آبی یا سبز:
- سوژه در مقابل پرده آبی یا سبز قرار می گیرد و فیلم برداری یا عکاسی انجام می شود. مهم است که نورپردازی یکنواخت و بدون سایه بر روی پرده باشد تا رنگ به طور یکنواخت ثبت شود.
3. پس تولید و حذف رنگ:
- در مرحله پس تولید، با استفاده از نرم افزارهای ویرایش ویدئو، رنگ پس زمینه (آبی یا سبز) حذف می شود. این فرایند به عنوان `کیینگ` (Keying) شناخته می شود.
4. جایگزینی پس زمینه:
- پس از حذف رنگ، تصویر یا ویدئوی دیگری به جای آن قرار می گیرد. این تصویر می تواند یک صحنه مجازی، یک محیط دیگر، یا هر تصویر دیگری باشد که مورد نظر است.
کاربردهای پرده آبی
1. فیلم سازی:
- استفاده از جلوه های ویژه برای ایجاد محیط ها و صحنه های غیرممکن یا هزینه بر. مانند صحنه های علمی-تخیلی، فانتزی، یا اکشن.
2. پخش تلویزیونی:
- ایجاد پس زمینه های مجازی در برنامه های خبری، هواشناسی، و برنامه های گفتگومحور.
3. عکاسی:
- برای ترکیب تصاویر مختلف و ایجاد جلوه های ویژه در عکاسی تبلیغاتی و هنری.
4. بازی های ویدئویی:
- ایجاد محیط های سه بعدی و ترکیب شخصیت ها با پس زمینه های دیجیتال.
مزایای پرده آبی
1. انعطاف پذیری:
- امکان ترکیب صحنه های مختلف و ایجاد محیط های مجازی بدون نیاز به ساخت لوکیشن های واقعی.
2. صرفه جویی در هزینه:
- کاهش هزینه های ساخت و ساز لوکیشن ها و انتقال به مکان های دور.
3. ایجاد جلوه های ویژه:
- امکان ایجاد جلوه های ویژه و صحنه های تخیلی که در واقعیت قابل اجرا نیستند.
چالش ها و نکات مهم
1. نورپردازی:
- نورپردازی یکنواخت بر روی پرده بسیار مهم است تا رنگ به طور کامل و بدون سایه ثبت شود.
2. انتخاب رنگ مناسب:
- رنگ پرده باید به گونه ای انتخاب شود که کمترین تداخل را با رنگ های موجود در صحنه و لباس ها داشته باشد.
3. کیفیت تجهیزات:
- استفاده از دوربین ها و نرم افزارهای با کیفیت برای به دست آوردن نتایج بهتر در فرایند کیینگ.
فرایند پرده آبی یکی از ابزارهای قدرتمند در صنعت سینما و تلویزیون است که با استفاده از آن می توان جلوه های ویژه ای ایجاد کرد که به تجربه بیننده عمق و هیجان بیشتری می بخشد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از کاوکاو
تصویر کاوکاو
کاوش، جستجو، تفحص، تجسس، برای مثال تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاو کاو (رودکی - ۵۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرباشو
تصویر کرباشو
مارمولک، گروهی از جانوران خزنده چابک و شبیه سوسمار با بدن فلس دار و دم بلند که قادرند دم ازدست رفتۀ خود را ترمیم کنند، چلپاسه، کرباسه، باشو، ماتورنگ، کربش، کربشه، کرفش، کرپوک، کرباشه، کلباسو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روارو
تصویر روارو
کثرت آمد و شد، آمد و شد مردم در جایی، پیاپی و باشتاب رفتن، گروهی از مردم یا سپاهیان، برای مثال زمین از بار آهن خم گرفته / هوا را از روارو دم گرفته (نظامی۲ - ۲۵۴)
روارو برآمدن: فریاد روارو بلند شدن، بانگ بروبرو زدن، برای مثال روارو برآمد که بگشای راه / که آمد نوآیین یکی پیشگاه (فردوسی - ۲/۳۷۳)
روارو زدن: فریاد بروبرو برآوردن، برای مثال وقت بیاید که روارو زنند / سکۀ ما بر درمی نو زنند (نظامی۱ - ۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاواک
تصویر کاواک
پوچ، میان تهی، بی مغز، مجوف، سوراخ و شکاف میان درخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کروکر
تصویر کروکر
گروگر، دادگر، از نام های باری تعالی، گرگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کروکی
تصویر کروکی
طرح یا نقشۀ فاقد جزئیات، نقشۀ تصویری یک منطقه که با استفاده از خطوط متقاطع، خیابان ها و کوچه های محل مورد نظر را نشان می دهد
فرهنگ فارسی عمید
کروالا. اسم هندی خیار شنبر است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(کَرْ مَ)
در اصطلاح کشتی گیران، پای حریف را بر لگن خاصرۀ او نهادن و سینۀ خود را بر پای او گذاردن و به هر دودست میان بند او را گرفتن، و فتح آن گریختن بود. (ازمجموعۀ خطی کتاب خانه ملک از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
محلی از محلهای اصفهان که در قرن هشتم هجری ویران و متروک بوده است. صاحب ترجمه محاسن اصفهان 729 هجری قمری می نویسد: شاهدی امین عدل گفت پیش از این به روزگاری اندک در محلی از محلها که آن را کرواآن می خوانند که اکنون بکلی مطموس و مدروس گشته و از اطلال و رسوم آن هیچ اثری نمانده پنجاه مسجد دیدم. (ترجمه محاسن اصفهان ص 74)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
کشیدن و واکشیدن. کش و واکش، کشمکش. تعارض. جدال. گیرودار. جنگ، اختلاف. (یادداشت مؤلف) ، کشیدگی از این طرف به آن طرف. (ناظم الاطباء). تمطی. کنهزه. کشاکش. (از ناظم الاطباء) (برهان). رجوع به کش و واکش شود، فرمایش پی درپی. (آنندراج) :
می شود معلوم واعظ ز آمد و رفت نفس
اینکه با ما زندگی پیوسته در کش واکش است.
محمدرفیع واعظ قزوینی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَیْ / کِیْ)
کدبانو. لهجه ای در کدبانو. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ نَ)
مؤنث کروان. (از اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به کروان شود
لغت نامه دهخدا
(کُرْ)
منسوب است به کروان که گمان می کنم از قرای طرسوس باشد. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
این نام در کتول و کجور و جواهردشت رامسر متداول است و آن گونه ای از بلوط است. (یادداشت مؤلف). یکی از گونه های بلوط است که به نام محلی پالط نیز خوانده می شود. رجوع به بلوط شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
چلپاسه که به هندی چهپکلی گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج). کرباشو. (فرهنگ جهانگیری). جانوری که در خانه ها جا می کند و آن را چلپاسه و وزغه نیز گویند و به غایت کریه باشد. (از فرهنگ جهانگیری). حرباء. مارپلاس. کربشه. کربسه. سام ابرص. کرباسک. (یادداشت مؤلف). کرباسه. کربسو. کرپاسه. کرپاشه. کربایس. کربس. کربش. کرفش. (فرهنگ فارسی معین) : و معنی آن است که انتصب الحرباء علی العود، چه کرباسو بر چوب بایستد. (تفسیر ابوالفتوح رازی).
می کشد هم نهنگ را راسو
مرگ عقرب بود به کرباسو.
شیخ آذری (از فرهنگ جهانگیری).
و رجوع به مترادفات کلمه و کرباسه و مارمولک شود
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
دهی است از دهستان جاسب بخش دلیجان شهرستان محلات. کوهستانی و سردسیر است و 990 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
خلاء و در میان چیزی نداشتن و میان تهی بودن، مجازاً غرور و تکبر، (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خوب تفتیش کردن، (آنندراج)، تفحص و تجسس و تفتیش، (برهان)، کاوش، (غیاث)، از ’کاویدن’، بمعنی کاویدن با شدت و حدت، (حاشیۀ برهان چ معین) :
تنگ شد عالم بر او از بهر گاو
شور شور اندر گرفت و کاوکاو،
رودکی،
، ژکیدن، (اسدی)، آواز دادن، (غیاث) (سراج اللغه)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
قراقون. نزد مغولان جماعتی از محافظان راهها که در مکانهای معین اقامت داشتند. (دزی ج 2 ص 321)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
کرپاسو. (برهان) (ناظم الاطباء). کرپاسو. کرپاشه. (ناظم الاطباء). مارمولک. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرپاسو، کرباسه، چلپاسه و مارمولک شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نوعی از حرباست و آن کوچک است و چون آن را بزنند دمش از بدن جدا شود و تا دیری حرکت کند و عربان وزغه گویندش. از موذیان است و گویند هرکه وزغه را بزند چنان باشد که هفت من گندم به درویشی تصدق کند. کرپاشو. (برهان) (آنندراج). چلپاسۀ زهردار. کرپاسه. کرپاشه. (ناظم الاطباء). مارمولک. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرباسه، کرباسو، چلپاسه، کربس و مارمولک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روارو
تصویر روارو
کثرت آمد و شد خلق، آمد و رفت مردم روبرو، مقابل و مواجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرباسو
تصویر کرباسو
مارمولک
فرهنگ لغت هوشیار
(کشتی) پای حریف را برلگن خاصره او نهادن و سینه خود را بر پای او گذاردن و بهر دو دست میان بند او را گرفتن و فتح آن گریختن بود (از رساله مندرج در مجموعه خطی کتابخانه ملک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرپاسو
تصویر کرپاسو
مارمولک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرمازو
تصویر کرمازو
یکی از گونه های بلوط است که بنام محلی پالط نیز خوانده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کروکی
تصویر کروکی
نقاشیهائی که بدون رنگ آمیزی و فقط سایه و روشن کشیده می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاوکاو
تصویر کاوکاو
((وْ))
کاوش، جستجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاواک
تصویر کاواک
توخالی
فرهنگ واژه فارسی سره
صخره
فرهنگ گویش مازندرانی