صفت برنده. تیزی. (یادداشت دهخدا). عمل برنده. برش. (فرهنگ فارسی معین) :
چو شه دید کو سنگ را آس کرد
ز برّندگی نامش الماس کرد.
نظامی
صفت برنده. تیزی. (یادداشت دهخدا). عمل برنده. برش. (فرهنگ فارسی معین) :
چو شه دید کو سنگ را آس کرد
ز برّندگی نامش الماس کرد.
نظامی