جدول جو
جدول جو

معنی کرشوم - جستجوی لغت در جدول جو

کرشوم(کُ)
زشت روی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کرشوم
زشت روی
تصویری از کرشوم
تصویر کرشوم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کروم
تصویر کروم
عنصر فلزی جامد، نقره ای رنگ، براق و بسیار سخت که در مجاورت هوا واکنش نشان نمی دهد و در ساخت برخی آلیاژها و آب کاری فلزها به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کروم
تصویر کروم
کرم ها، درختان انگور، جمع واژۀ کرم
فرهنگ فارسی عمید
(بُ / بَ)
نوعی از خرمابن است در بصره که نسبت به خرمابنان جای دیگر زودتر بار دهد. (منتهی الارب). بلغت اهل نجد نوعی از خرمای خشک باشد. (برهان) (آنندراج). نوعی خرمابن پیش رس به بصره
لغت نامه دهخدا
(خُ)
بینی کوه بر وادی یا زمین هموار. (منتهی الارب) ، کوه بزرگ، زمین سخت و درشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج، کرادیم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کِ رِ)
به معنی کرشمه است. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
رنجور شد آن نرگس پر ناز و کرشم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
کرشمه. صورت. یقال: قبح اﷲ کرشمه. (از اقرب الموارد) :
هرچه او خواهد رساند او به چشم
از جمال و از کمال و از کرشم.
مولوی.
رجوع به کرشمه شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
جمع واژۀ کرم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درختان انگور. (غیاث اللغات) :
میل جان در حکمت است و در علوم
میل تن در باغ و راغ و در کروم.
مولوی.
چه رها کن رو به ایوان و کروم
کم ستیز اینجابدان کاللّج ّ شوم.
مولوی.
دیگر کرمی و باغی که چهارساله بود که میانۀ آن را نشانده باشند آن را بر کروم جدیده و حدیثه نویسند. (تاریخ قم ص 107) ، حق ریشه. آنچه زارع و باغبان راست از درختان یا تاک رز که کشته باشد. و این جز ازسهم اوست از حاصل
لغت نامه دهخدا
تصویری از برشوم
تصویر برشوم
نوعی از خرمای خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرشوم
تصویر خرشوم
کوه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشم
تصویر کرشم
اشاره بچشم و ابرو غمزه: (ناز اگر خواب را سزا ست بشرط نسزد جز ترا کرشمه و ناز) (رودکی)، نغمه کوچک سه ضربی است و در اکثر دستگاهها و آواز ها نواخته میشود (خالقی. موسیقی ایران. پیام نوین)
فرهنگ لغت هوشیار