کرثیٔ(کِ ثِءْ) ابر بلند رفتۀ برهم نشسته. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). ابر مرتفع متراکم. (از اقرب الموارد) ، پوست بیرون بیضه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوست بیرون تخم مرغ. (ناظم الاطباء) ادامه... ابر بلند رفتۀ برهم نشسته. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). ابر مرتفع متراکم. (از اقرب الموارد) ، پوست بیرون بیضه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوست بیرون تخم مرغ. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا