جدول جو
جدول جو

معنی کرامه - جستجوی لغت در جدول جو

کرامه(کَ مَ)
ابن ثابت. اختلاف است درصحبت وی با نبی صلی الله علیه و سلم. (منتهی الارب)
نام جد محمد بن عثمان شیخ بخاری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
کرامه(رَ)
جوانمرد گردیدن و بامروت شدن. (از منتهی الارب). نفیس و عزیز شدن. (از اقرب الموارد) ، بسیارباران گردیدن ابر. (منتهی الارب). باران آوردن ابر. (از اقرب الموارد) ، نیرو داده شدن زمین پس نیکو رویانیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بخشیدن بسهولت، ضد لؤم. (از اقرب الموارد). کرم. کرمه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به کرم، کرمه و کرامت شود
لغت نامه دهخدا
کرامه
دهی است از بخش مرکزی شهرستان میانه. کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 266 تن است. آب آن از چشمه، محصولش غلات، حبوب، برنج و پنبه و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
کرامه
کرامت در فارسی نواخت، بزرگواری، دهش، ورچ (کار خارق العاده پهلوی)
تصویری از کرامه
تصویر کرامه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کریمه
تصویر کریمه
(دخترانه)
مؤنث کریم، بخشنده، سخاوتمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرشمه
تصویر کرشمه
(دخترانه)
ناز، عشوه، غمزه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
(دخترانه)
ساحل، کنار، سو، جهت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرامت
تصویر کرامت
(دخترانه)
بزرگواری، شرافت، سخاوت، بخشندگی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرامت
تصویر کرامت
کاری خارق العاده که توسط اولیا و صالحان انجام می گیرد، بزرگی و ارجمندی، داشتن صفات نیک، سخاوت و بخشندگی، هدیه، تحفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کریمه
تصویر کریمه
گرانبها، برای مثال احجار کریمه، شریف، بزرگوار (زن)، هر یک از آیه های قرآن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرشمه
تصویر کرشمه
ناز، اشاره با چشم و ابرو، غمزه، حرکات دل انگیز چشم و ابروی زیبا رویان، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های ماهور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه و راست پنج گاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
ساحل، کنار، طرف، سو، انتها، پایان، برای مثال خدای را مددی ای دلیل راه حرم / که نیست بادیۀ عشق را کرانه پدید (حافظ - ۴۶۴)
کرانه کردن: به پایان رساندن، کنایه از منحرف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کراسه
تصویر کراسه
دفتر، جزوه، کنایه از قرآن یا جزئی از آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
کناره، حاشیه
فرهنگ لغت هوشیار
پیروان ابو عبدالله محمد بن کرام که خدا را دارای دست و پا و چشم و گوش می داند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرامی
تصویر کرامی
با عزت، با احترام، گران، گرانمایه
فرهنگ لغت هوشیار
بزرگی ورزیدن، جوانمرد گردیدن، بزرگی بزرگوار ی، جوانمرد ی، بخشندگی دهش: (پس من خود سازم ایشانرا از کرامت و نواخت. ) (کشف الاسرار)، (تصوف) خارق عادتی که بدست ولی انجام یابد} کرامت {نامیده میشود مقابل معجزه که از پیغمبر صادر گردد، جمع کرامات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرایه
تصویر کرایه
اجرت بار کردن، مال الاجاره، اجرت، مزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراکه
تصویر کراکه
لایروب دستگاه لایروبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراسه
تصویر کراسه
پارسی تازی گشته کراسه کوراسک مجموعه کوچک دفتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمامه
تصویر کمامه
کمام - و - کاسبرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراهه
تصویر کراهه
از ریشه کریه سریانی ناخوشایندی بیزاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرامه
تصویر ضرامه
بن ون از درختان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کریمه
تصویر کریمه
مونث کریم زن باگذشت مونث کریم: زن صاحب کرم زن بخشنده، زن نیک خوی: (وقتی شخصی به کریمه ای تزوج ساخت)، (مرز بان نامه)، نیکو خوب پسندیده: (... مشتمل است بر بیان اخلاق کریمه)، (اوصاف الاشراف)، هر آیه از آیات قرآن مجید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشمه
تصویر کرشمه
ناز و غمزه، غنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرامه
تصویر فرامه
چرخ گوشت لته دشتان لته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرامه
تصویر غرامه
تاوان
فرهنگ لغت هوشیار
چرکی دندان، لا دندانی آنچه از خوراک لای دندان بماند، تف خشک کف دهان بر گوشه لب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشمه
تصویر کرشمه
((کِ رِ مِ))
کرشم. گرشم. گرشمه، غمزه، ناز، اشاره با چشم و ابرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرایه
تصویر کرایه
((کِ یِ))
گرفته شده از «کراء» عربی. مزد، اجرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کریمه
تصویر کریمه
((کَ مِ یا مَ))
زن صاحب کرم، زن نیک خوی، خوب، پسندیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
قطر، افق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کرایه
تصویر کرایه
اجاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرامه
تصویر آرامه
آنتراکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کرامت
تصویر کرامت
رادی، بزرگواری
فرهنگ واژه فارسی سره