- کرام
- بخشنده، جمع کریم، نواخن ها بزرگواری ها ورچ ها، جمع کریم بزرگوار ان بلند همتان: (او چو ذوق راستی دید از کرام بی تکبر راستی را شد غلام) (مثنوی)
معنی کرام - جستجوی لغت در جدول جو
- کرام ((کِ))
- جمع کریم، بزرگوار، بلند همتان
![تصویری از کرام](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/2/5/6/mon-0025689.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از کرامت](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/2/9/amd-0032913.jpg)
کاری خارق العاده که توسط اولیا و صالحان انجام می گیرد، بزرگی و ارجمندی، داشتن صفات نیک، سخاوت و بخشندگی، هدیه، تحفه
بزرگی ورزیدن، جوانمرد گردیدن، بزرگی بزرگوار ی، جوانمرد ی، بخشندگی دهش: (پس من خود سازم ایشانرا از کرامت و نواخت. ) (کشف الاسرار)، (تصوف) خارق عادتی که بدست ولی انجام یابد} کرامت {نامیده میشود مقابل معجزه که از پیغمبر صادر گردد، جمع کرامات
![تصویری از اکرام](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/2/2/mon-0002284.jpg)
![تصویری از خرام](https://jadvaljoo.ir/WordCard/nam/0/0/0/1/7/nam-0001737.jpg)
نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد زشت رفتار، قبیح
رفتار آهسته از روی ناز سرکشی زیبایی و وقار، بمهمانی بردن شخصی پس از نوید، کسی که مامور همراهی مهمان بخانه میربانست، درترکیب بمعنی (خرامنده) آید: خوش خرام زیبا خرام
![تصویری از حرام](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/9/3/amd-0019370.jpg)
امری که به جا آوردنش گناه است، ناروا، آنچه خوردنش در شرع اسلام منع شده است، احرام بسته، حرمتدار