- کذی
- کذا: محال باشد سیری نمودن از نعمت کذی بریدن از خدمت تو نیز محال 0 (عنصری) یا کذی و کذی 0 چنین و چنان: گفتش ای ابله کذی و کذی ای ترا جهل سال و ماه غذی 0 (حدیقه)، فلان و فلان
معنی کذی - جستجوی لغت در جدول جو
- کذی
- چنین، چنین است
کذی و کذی: چنین و چنان،برای مثال گفتش ای ابله کذی و کذی / ای تو را جهل سال و ماه غذی (سنائی۱ - ۴۰۸)
![تصویری از کذی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/0/3/6/amd-0003632.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ممال هکذا: هم چنین هکذا: از حکمیان خراسان کو شهید و رودکی بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذی
![تصویری از کذی و کذی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/0/2/1/amd-0002149.jpg)
چنین و چنان، برای مثال گفتش ای ابله کذی و کذی / ای تو را جهل سال و ماه غذی (سنائی۱ - ۴۰۸)
![تصویری از غذی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/0/5/amd-0010534.jpg)
غذا، آنچه خورده شود و به نمو جسم کمک کند و انرژی لازم برای بدن به وجود بیاورد، خوراک، خوردنی، خورش، برای مثال تا غذی گردی بیامیزی به جان / بهر خواری نیست این امتحان (مولوی - ۴۹۷)
![تصویری از کپی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/7/3/amd-0027301.jpg)
بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، گپی، قرد، برای مثال شیری که پیل بشکند از بیم تیغ تو / اندر ولایت تو چو کپی رود ستان (فرخی - ۳۳۰)
![تصویری از کبی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/7/3/amd-0027300.jpg)
بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کپی، گپی، قرد
![تصویری از کری](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/8/8/amd-0028830.jpg)
کرایه، مزد، اجرت، پولی که مستاجر بابت اجارۀ خانه، مغازه یا دواب بدهد، کرا
![تصویری از کلی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/1/2/amd-0031275.jpg)
جذام، بیماری عفونی مزمن که از علائم آن کم خونی، خستگی زیاد، سردرد، اختلال در دستگاه تنفس و دستگاه گوارش، درد مفاصل، تب، زکام و خونریزی از بینی می باشد، گاهی مادۀ متعفنی از بینی خارج می شود، موهای پلک و ابروها می ریزد، لکه هایی در پیشانی و چانه بروز می کند و لب ها و گونه ها متورم می شود، آکله، داءالاسد، لوری، خوره
دف، دایره
دف، دایره
![تصویری از کمی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/6/8/amd-0036842.jpg)
کم بودن مثلاً کمی درآمد، به مقدار کم، اندکی
کنایه از پستی، فرومایگی، حقارت
نقصان، کاستی
کمین، کمترین، کم ارزش ترین، فرومایه ترین
کنایه از پستی، فرومایگی، حقارت
نقصان، کاستی
کمین، کمترین، کم ارزش ترین، فرومایه ترین
![تصویری از کپی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/7/9/amd-0037959.jpg)
تصویری که به وسیلۀ دستگاه فتوکپی از نسخۀ اصلی گرفته می شود، آنچه عیناً از از نوشتۀ دیگر رونویسی می شود، تصویری که از روی تصویر دیگر ترسیم می شود، کنایه از کاملاً شبیه کسی یا چیزی
کادی بنگرید به کادی درختچه ایست از رده تک لپه ییها که سردسته تیره ای بنام کادی ها میباشد. این گیاه خاص مناطق گرم آسیا وافریقا واسترالیاست. ساقه اش از پوست صافی پوشیده شده است. ساقه مزبور در ارتفاع تقریبا دو متری از سطح زمین به سه شاخه منشعب میشود و هر یک از شاخه ها نیز همین انشعاب سه قسمتی را دارند. برگهایش دراز و در لبه ها و بمحاذات رگبرگ میانی دارای خارهای ریزی میباشد. بمناسبت شاخ و برگهای نسبه زیبایی که دارد یکی از گیاهان زینتی محسوب میشود و آنرا در گلخانه ها در گلدانهای بزرگ میکارند و جهت تزیین سالنها بکار میبرند کاذی کوره
![تصویری از کبی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/hsh/0/0/7/3/3/hsh-0073382.jpg)
میمون (مطلقا) بوزینه قرده: (در آن وادی نگاه کردم همه وادی پر از قرده و خنازیر بود یعنی پر از کپی و خوک ترسیدم از آن حال) (تفسیر ابو اتلفنج)، میمون سیاه (خصوصا)
فرانسوی کلاه لبه دار رونوشت از نوشته، رونگاشت از نگاره میمون (مطلقا) بوزینه قرده: (در آن وادی نگاه کردم همه وادی پر از قرده و خنازیر بود یعنی پر از کپی و خوک ترسیدم از آن حال) (تفسیر ابو اتلفنج)، میمون سیاه (خصوصا)