جدول جو
جدول جو

معنی کدوبن - جستجوی لغت در جدول جو

کدوبن
بوتۀ کدو
تصویری از کدوبن
تصویر کدوبن
فرهنگ فارسی عمید
کدوبن
(کَ بُ)
بیخ و ریشه و بتۀ کدو. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). یقطین. (یادداشت مؤلف) :
نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی
بررست و بردوید بر او بر بروز بیست.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
کدوبن
بوته کدو: (نشنیده ای بزیر چناری کدو بنی بر جست و بر دوید بر او بر بروز بیست) (ناصر خسرو)
تصویری از کدوبن
تصویر کدوبن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کدوبا
تصویر کدوبا
آش کدو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوبن
تصویر کوبن
چکش، پتک، وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان می کوبند، کدین، خایسک، پکوک
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان از شهرستان لاهیجان، جلگه ای، معتدل، مرطوب، سکنۀ آن 202 تن، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
آش کدو را گویند چه با بمعنی آش است. (برهان) (از آنندراج). آش کدو. (ناظم الاطباء) :
مستم ز جام روغن و مخمور از پیاز
تا بر کنار بزم کدوبا نشسته ام.
بسحاق اطعمه.
گر بدانی که چه نرم است کدوبا بوجود
نخوری هیچ دگر تا بود آن در بازار.
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا
(کُ)
جمع واژۀ کدن (ک / ک ) . (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کدن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
چکش آهنگران و مسگران باشد و به عربی مطراق خوانند و آن دو قسم می باشد، یکی مربع و آن را پتک و دیگری دراز و آن را گزینه گویند. (برهان). آلت کوبیدن مسگران و آهنگران مانند چکش و رشیدی گفته، آنچه گرداست آن را پتک و آنچه دراز است کوبن گویند. (آنندراج). مطراق و چکش مسگران و آهنگران. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کدوبا
تصویر کدوبا
آشی که با کدو پزند آش کدو
فرهنگ لغت هوشیار
چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد: یکی مربع که آنرا پتک خوانند و دیگری دراز و آنرا کدینه گویند مطراق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوبن
تصویر کوبن
((بِ یا بَ))
چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد، یکی مربع که آن را پتک خوانند، دیگری دراز و آن را کدینه گویند، مطراق
فرهنگ فارسی معین
بخوردادن سرماخورده با بخار کدو حلوایی
فرهنگ گویش مازندرانی