سرمه کش یعنی کسی که سرمۀ دوا به چشم مردم کشیدن پیشۀ او باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). کسی که کحل (سرمه) به چشم اشخاص می کشد. سرمه کش. در قدیم کحال به کسی گفته می شد که هم سرمه به چشم کسان می کشید و هم جراحات و امراض چشم را علاج می کرد. (از فرهنگ فارسی معین) : نعل سم سمند ترا نام در جهان کحال دیدۀ ملک اکبر آمده. خاقانی. مصطفی کحال عقل و کعبه دکان شفاست عیسی آنجا کیست هاون کوب دکان آمده. خاقانی. کحال دانشم که برند اختران به چشم کحل الجواهری که به هاون درآورم. خاقانی. ، کسی که بیماریهای چشم را مداوا می کند. (ناظم الاطباء). طبیبی که در دهای چشم را درمان کند. چشم پزشک. (مهذب الاسماء) : چارۀ باصرۀ اعمی فطری چه کند گر چه در صنعت خود موی شکافد کحال. وحشی. - کحال شریعت، اشاره به حضرت رسول صلوات اﷲ علیه و آله است. (برهان). از القاب پیغمبر اکرم است. (ناظم الاطباء)
سرمه کش یعنی کسی که سرمۀ دوا به چشم مردم کشیدن پیشۀ او باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). کسی که کحل (سرمه) به چشم اشخاص می کشد. سرمه کش. در قدیم کحال به کسی گفته می شد که هم سرمه به چشم کسان می کشید و هم جراحات و امراض چشم را علاج می کرد. (از فرهنگ فارسی معین) : نعل سم سمند ترا نام در جهان کحال دیدۀ ملک اکبر آمده. خاقانی. مصطفی کحال عقل و کعبه دکان شفاست عیسی آنجا کیست هاون کوب دکان آمده. خاقانی. کحال دانشم که برند اختران به چشم کُحل الجواهری که به هاون درآورم. خاقانی. ، کسی که بیماریهای چشم را مداوا می کند. (ناظم الاطباء). طبیبی که در دهای چشم را درمان کند. چشم پزشک. (مهذب الاسماء) : چارۀ باصرۀ اعمی فطری چه کند گر چه در صنعت خود موی شکافد کحال. وحشی. - کحال شریعت، اشاره به حضرت رسول صلوات اﷲ علیه و آله است. (برهان). از القاب پیغمبر اکرم است. (ناظم الاطباء)
بالاترین مرتبۀ چیزی، نهایت مثلاً با کمال خرسندی، برتر بودن در داشتن صفات نیک، کامل بودن، آراستگی صفات، درایت، دانایی، خردمندی، در فلسفه صورت نهایی و طبیعی هر چیز، در تصوف رسیدن به مرحلۀ محو و فنا کمال یافتن: به کمال رسیدن، کامل شدن، ترقی کردن
بالاترین مرتبۀ چیزی، نهایت مثلاً با کمال خرسندی، برتر بودن در داشتن صفات نیک، کامل بودن، آراستگی صفات، درایت، دانایی، خردمندی، در فلسفه صورت نهایی و طبیعی هر چیز، در تصوف رسیدن به مرحلۀ محو و فنا کمال یافتن: به کمال رسیدن، کامل شدن، ترقی کردن
گیاه برآوردن گرفتن زمین. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، دروغ تر. امین: احسن الشعر امینه و اعذبه اکذبه. (یادداشت مؤلف) : احسن الشعر اکذبه. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 222). در شعر مپیچ و در فن او چون اکذب اوست احسن او. نظامی
گیاه برآوردن گرفتن زمین. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، دروغ تر. امین: احسن الشعر امینه و اعذبه اکذبه. (یادداشت مؤلف) : احسن الشعر اکذبه. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 222). در شعر مپیچ و در فن او چون اکذب اوست احسن او. نظامی
علم کحاله از فروع علم طب است و علمی است که در آن از حفظ صحت و از میان بردن مرض چشم بحث می شود و موضوعش چشم انسان است. کتبی که در این علم نگاشته اند بسیار است از آنجمله: تذکره الکحالین و ترکیب العین و رساله الکی و شفاء العیون و صورالعیون و نتیجه الفکر فی احوال البصر و نورالعین و المهذب و غیر از اینها. (از کشف الظنون)
علم کحاله از فروع علم طب است و علمی است که در آن از حفظ صحت و از میان بردن مرض چشم بحث می شود و موضوعش چشم انسان است. کتبی که در این علم نگاشته اند بسیار است از آنجمله: تذکره الکحالین و ترکیب العین و رساله الکی و شفاء العیون و صورالعیون و نتیجه الفکر فی احوال البصر و نورالعین و المهذب و غیر از اینها. (از کشف الظنون)