غژغاو، نوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگس پران و چیزهای دیگر استفاده می کردند، قطاس، غژگاو
غَژغاو، نوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگس پران و چیزهای دیگر استفاده می کردند، قُطاس، غَژگاو
به معنی غژغاو است و آن گاوی باشد که در کوههای مابین ختا و هندوستان بهم میرسد و به ترکی ختائی قطاس میگویند و بعضی گویند گاوی است دریایی وبحری قطاس بسبب آن خوانند و قطاس دم آن گاو است و بعضی همان دم را کژ گاو میگویند یعنی ابریشم گاو چه کژ به معنی ابریشم هم آمده است و آن را بر سر علمها و گردن اسبان بندند. (برهان). غژغاو است و آن گاوی باشد که در کوههای مابین ختا و هندوستان بهم میرسد. (آنندراج). کژغاو. (ناظم الاطباء). کژگا. کژغا. غژغا. غژغاو. تم تم. توق. توغ. (یادداشت مؤلف). رجوع به توغ شود
به معنی غژغاو است و آن گاوی باشد که در کوههای مابین ختا و هندوستان بهم میرسد و به ترکی ختائی قطاس میگویند و بعضی گویند گاوی است دریایی وبحری قطاس بسبب آن خوانند و قطاس دم آن گاو است و بعضی همان دم را کژ گاو میگویند یعنی ابریشم گاو چه کژ به معنی ابریشم هم آمده است و آن را بر سر علمها و گردن اسبان بندند. (برهان). غژغاو است و آن گاوی باشد که در کوههای مابین ختا و هندوستان بهم میرسد. (آنندراج). کژغاو. (ناظم الاطباء). کژگا. کژغا. غژغا. غژغاو. تَم تَم. توق. توغ. (یادداشت مؤلف). رجوع به توغ شود