خواجه شیخ کجج کججانی. یکی از علمای تبریز و معاصر شاه شجاع بود. چون شاه شجاع در سنۀ 707 هجری قمری به تبریز رفت، خواجه با سادات و قضات و موالی و اهالی و اشراف و اعیان به خدمت شاه شجاع آمد. ادوارد براون در کتاب از سعدی تا جامی نام او را کجحانی آورده است. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 299 و از سعدی تا جامی ص 293 و رجال حبیب السیر ص 82 شود
خواجه شیخ کجج کججانی. یکی از علمای تبریز و معاصر شاه شجاع بود. چون شاه شجاع در سنۀ 707 هجری قمری به تبریز رفت، خواجه با سادات و قضات و موالی و اهالی و اشراف و اعیان به خدمت شاه شجاع آمد. ادوارد براون در کتاب از سعدی تا جامی نام او را کجحانی آورده است. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 299 و از سعدی تا جامی ص 293 و رجال حبیب السیر ص 82 شود
بمعنی کج و نگون، مرکب است از کلمه کج و لفظ واج که مبدل باز است بمعنی نگون. (غیاث اللغات). ظاهراً مرکّب است از کج و واج مبدل باز و برین تقدیربمعنی کج و معکوس باشد. (آنندراج). کج و معوج. (ناظم الاطباء). کج و کوله. (یادداشت مؤلف) : دهد سطر کجواج او در کتاب نشان از سیه مار پر پیچ و تاب. ملاطغرا (از آنندراج). از فلک مشکل امّید کسی حل نشود چرخ چون راست کند کار به این کجواجی. محمدسعید اشرف (از آنندراج). رخ کجواج و طاق ابروشان روی ابلیس و قبلۀ سکسار. حکیم زلالی (از آنندراج). ، مغیر کجباز است بمعنی دغل و ناراست. (آنندراج). ناراست. نادرست. (ناظم الاطباء)
بمعنی کج و نگون، مرکب است از کلمه کج و لفظ واج که مبدل باز است بمعنی نگون. (غیاث اللغات). ظاهراً مرکّب است از کج و واج مبدل باز و برین تقدیربمعنی کج و معکوس باشد. (آنندراج). کج و معوج. (ناظم الاطباء). کج و کوله. (یادداشت مؤلف) : دهد سطر کجواج او در کتاب نشان از سیه مار پر پیچ و تاب. ملاطغرا (از آنندراج). از فلک مشکل ِ امّید کسی حل نشود چرخ چون راست کند کار به این کجواجی. محمدسعید اشرف (از آنندراج). رخ کجواج و طاق ابروشان روی ابلیس و قبلۀ سکسار. حکیم زلالی (از آنندراج). ، مغیر کجباز است بمعنی دغل و ناراست. (آنندراج). ناراست. نادرست. (ناظم الاطباء)