جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کجواج

کجواج

کجواج
کج و معوج نا راست: (دهد سطر کجواج او در کتاب نشان از سیه مار پر پیچ و تاب) (م طغرا در هجو میی جاهل)
کجواج
فرهنگ لغت هوشیار

کجواج

کجواج
بمعنی کج و نگون، مرکب است از کلمه کج و لفظ واج که مبدل باز است بمعنی نگون. (غیاث اللغات). ظاهراً مرکّب است از کج و واج مبدل باز و برین تقدیربمعنی کج و معکوس باشد. (آنندراج). کج و معوج. (ناظم الاطباء). کج و کوله. (یادداشت مؤلف) :
دهد سطر کجواج او در کتاب
نشان از سیه مار پر پیچ و تاب.
ملاطغرا (از آنندراج).
از فلک مشکل ِ امّید کسی حل نشود
چرخ چون راست کند کار به این کجواجی.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).
رخ کجواج و طاق ابروشان
روی ابلیس و قبلۀ سکسار.
حکیم زلالی (از آنندراج).
، مغیر کجباز است بمعنی دغل و ناراست. (آنندراج). ناراست. نادرست. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کجواجی

کجواجی
کجی معوجی نا راستی: (ننمودن عیب اغنیا از مال است کجواجی شاخ را بود برگ پناه) (محمد جان قدسی)
کجواجی
فرهنگ لغت هوشیار

کجوار

کجوار
کجاآباد. دهی است از دهستان سردرود بخش اسکو شهرستان تبریز. جلگه ای و معتدل. سکنه 1420 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

کجواجی

کجواجی
حالت و چگونگی کجواج. کجی. معوجی. ناراستی:
ننمودن عیب اغنیا ازمال است
کجواجی شاخ را بود برگ پناه.
محمدجان قدسی (از آنندراج).
و رجوع به کجواج شود
لغت نامه دهخدا