جدول جو
جدول جو

معنی کثیف - جستجوی لغت در جدول جو

کثیف
پلید، چرک آلود، کنایه از دارای مفاسد اخلاقی، کنایه از پست و بی ارزش، غلیظ، فشرده، غلیظ، ستبر
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
فرهنگ فارسی عمید
کثیف
(کُ ثَ)
سلّمی تابعی است. (منتهی الارب). مفهوم تابعی تنها به معنای یک مسلمان نسل دوم نیست، بلکه نشان دهنده جایگاهی علمی و معنوی در تاریخ اسلام است. تابعین، با درک مستقیم از صحابه و دریافت آموزه های اصیل دینی، از افراد برجسته ای چون عبدالله بن عباس، ابن مسعود، علی (ع) و دیگران روایت هایی را نقل کرده اند. این انتقال علم، باعث تداوم میراث دینی و مذهبی اسلام تا عصر حاضر شده است.
لغت نامه دهخدا
کثیف
(کَ)
ستبر. (منتهی الارب) (بحر الجواهر). ستبر و غلیظ. (ناظم الاطباء). ستبر و تیره. ضد لطیف. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
ترکیب تو سفلی و کثیف است ولیکن
صورتگر علوی و لطیف است بدو در.
ناصرخسرو.
چون این کثیف جرم زمین هست بر قرار
چون کاین لطیف چرخ فلک را قرار نیست.
مسعودسعد.
گر ملیحی یا قبیحی ور لطیفی یا کثیف
بندۀ صدر جهانی حق شناس و حق گزار.
سوزنی.
زمین زیر به، کو کثیف است و ساکن
فلک به زبر، کو لطیف است و دروا.
خاقانی.
که مرا بی لقای خدمت او
زندگانی کثیف و نازیباست.
خاقانی.
اگر خسیس بر من گرانسرست رواست
که او زمین کثیف است و من سماءسنا.
خاقانی.
سودای این سواد مکن بیش در دماغ
تکلیف این کثیف منه بیش بر روان.
خاقانی.
در دل سنگ کثیف جواهر معادن و فلزات بیافرید. (سندبادنامه ص 2).
صبغهاﷲ نام آن رنگ لطیف
لعنهاﷲ بوی آن رنگ کثیف.
مولوی.
، ابر، آب. (منتهی الارب) (آنندراج)، صاحب منتهی الارب و به تبع او صاحب آنندراج گوید: اسمی است که لشکر را بدان توصیف کنند و سپس کثیف را بمعنی ابر و آب ضبط کرده است، مرادف دارای کثافت و این اخیر براساسی نیست و صواب آن است که آن صفت باشد. در اقرب الموارد و ناظم الاطباء ذیل کثیف آمده: ذوالکثافه که بدان لشکر و ابر و آب و صف شود. گویند: عسکر کثیف و سحاب کثیف و ماء کثیف. و صاحب شرح قاموس نوشته اسمی است که وصف کرده می شود به او سپاه و ابر و آب، در تداول فارسی زبانان، چرکین و ناپاک. ضد نظیف. (ناظم الاطباء). شوخگن. (یادداشت مؤلف).
- کثیف بودن، ناپاک و چرکین بودن. (ناظم الاطباء).
، انبوه و درهم. درهم پیچیده. (یادداشت مؤلف) : و موی سر او زود برآید و کثیف باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). اگر بسیار است و کثیف (موی) مزاج گرم است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). اندر موی نگاه کنندو موی از سه روی نشان دهد به مزاجها یکی از بسیاری و کثیفی و دوم از نگ (ظ. رنگ) سیوم از جعدی و راستی اگر بسیار است و کثیف، مزاج گرم است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
کثیف
ستبر و غلیظ و تیره، ضد لطیف، چرک آلود
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
فرهنگ لغت هوشیار
کثیف
((کَ))
ناپاک، آلوده
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
فرهنگ فارسی معین
کثیف
ناپاک، آلوده
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
فرهنگ واژه فارسی سره
کثیف
آلوده، پلید، چرک آلود، چرکین، ریم آلود، لچر، ملوث، ناپاک، نجس، غیرشفاف، متکاثف
متضاد: نظیف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کثیف
متّسخٌ
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به عربی
کثیف
Dingy, Dirty, Filthy, Grimy, Grubby, Mangy, Scummy, Seedy, Shaggy, Smudged, Squalid
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کثیف
sordide, sale, dégoûtant, éparse, flou
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کثیف
mchafu, chafu, machafu, mfuvi, ya kutovoa
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کثیف
گندا , گندا , بھرا ہوا , دھندلا , گندہ
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به اردو
کثیف
নোংরা , নোংরা , ময়লা , নোংরা , নোংরা , নোংরা , মলিন , বিশ্রী , ঝাপসা
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به بنگالی
کثیف
สกปรก , สกปรก , สกปรก , สกปรก , สกปรก , สกปรก , สกปรก , ชุ่ย , เบลอ
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به تایلندی
کثیف
מַטְעִים , מלוכלך , מלוכלך , מלוכלך , מלוכלך , מלוכלך , מְלוכלך , פרוע , מטושטש , מְזוּהָם
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به عبری
کثیف
kirli, pis, dağınık, bulanık
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کثیف
汚い , ボサボサの , ぼやけた
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کثیف
肮脏的 , 脏的 , 肮脏的 , 蓬松的 , 模糊的
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به چینی
کثیف
더러운 , 헝클어진 , 흐릿한
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به کره ای
کثیف
kotor, kumuh, kusut, kabur
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کثیف
गंदा , उबड-खाबड़ , धुंधला
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به هندی
کثیف
vies, smerig, warrig, wazig, vuil
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به هلندی
کثیف
sporco, sudicio, disgustoso, sordido, spettinato, sfocato, squallido
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کثیف
sórdido, sucio, asqueroso, desaliñado, difuso
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کثیف
брудний , кучерявий , розмитий
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کثیف
грязный , лохматый , размытый
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به روسی
کثیف
brudny, potargany, zamazany
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به لهستانی
کثیف
schäbig, schmutzig, dreckig, zottig, verschwommen
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به آلمانی
کثیف
sujo, imundo, nojento, sórdido, desgrenhado, borrado
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کثیفی
تصویر کثیفی
Dinginess, Dirtiness, Griminess, Muddiness, Seediness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کثیفی
تصویر کثیفی
sujeira, sordidez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کثیفی
تصویر کثیفی
Schmutz, Schmutzigkeit, Unsauberkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کثیفی
تصویر کثیفی
brudno, brudność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کثیفی
تصویر کثیفی
грязь , грязность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کثیفی
تصویر کثیفی
бруд , брудність
دیکشنری فارسی به اوکراینی