در دهان درآوردن خیار را و شکستن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در دهان درآوردن خیار و مانند آن را و شکستن آن. (از ناظم الاطباء) ، سرنگون کردن. (از آنندراج). سرنگون کردن در تیردان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بازگردانیدن کسی را از کار و بازداشتن از آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، فراهم آوردن چیزی را. (از آنندراج) (از منتهی الارب). جمع کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) ، بر پی کسی رفتن. (آنندراج). ازپی کسی رفتن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
در دهان درآوردن خیار را و شکستن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در دهان درآوردن خیار و مانند آن را و شکستن آن. (از ناظم الاطباء) ، سرنگون کردن. (از آنندراج). سرنگون کردن در تیردان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بازگردانیدن کسی را از کار و بازداشتن از آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، فراهم آوردن چیزی را. (از آنندراج) (از منتهی الارب). جمع کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) ، بر پی کسی رفتن. (آنندراج). ازپی کسی رفتن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)