جدول جو
جدول جو

معنی کتین - جستجوی لغت در جدول جو

کتین
خپله کوتاه قد، هیزم درشت که از تنه ی درخت تهیه شود، بی حس، مساوی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکین
تصویر تکین
(پسرانه)
تگین، پهلوان، دلاور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متین
تصویر متین
(پسرانه)
دارای پختگی، خردمندی و وقار، استوار، محکم، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بتین
تصویر بتین
(دخترانه)
پرحرارت، قدرتمند (نگارش کردی: بهتین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرین
تصویر کرین
جرثقیل یا کرین (Crane) وسیله ای متحرک، چهار چرخه و مجهز به بازوی تاشویی که در انتهای آن سکویی قرار دارد. روی سکو دوربین قرار می گیرد و فیلم بردار، مدیر فیلم برداری و گاه حتی کارگردان هم پشت آن می نشینند. جرثقیل می تواند به جلو و عقب حرکت کند و بازو هم قادر به بالا و پایین رفتن است. عموما این دستگاه ها، برقی یا هیدرولیکی هستند، برخی از انواع آنها هم با دست راه می افتند. حرکت این وسیله نرم و روان است و میدان عمل وسیعی را در اختیار می گذارد. انواع کوچک این جرثقیل ها را تولیپ می نامند. تولیپ برای فیلم برداری در خارج از استودیو بسیار مفید است
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از کجین
تصویر کجین
جامه ای که در آن ابریشم خام به کار رفته باشد، برگستوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمین
تصویر کمین
پنهان شدن در جایی به قصد از پا درآوردن دشمن یا شکار
کنایه از کمین کرده
کنایه از کمینگاه
کمترین، کم ارزش ترین، فرومایه ترین
کمین کردن: در جایی پنهان شدن به قصد از پا در آوردن دشمن یا شکار، کمین آوردن، کمین ساختن، کمین گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پکتین
تصویر پکتین
ماده ای لعابی که در میوه های رسیده به خصوص در پوست سیب، نارنج و ازگیل وجود دارد و باعث تقویت جهاز هاضمه، روانی مزاج و افزایش قابلیت انعقاد خون می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کژین
تصویر کژین
کجین، جامه ای که در آن ابریشم خام به کار رفته باشد، برگستوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کدین
تصویر کدین
چوبی که گازران با آن جامه را می کوبند، کوبین، شنگینه، برای مثال دل مؤمنان را ز وسواس امانی / سر ناصبی را به حجت کدینی (ناصرخسرو - ۱۷)
پتک، وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان می کوبند، خایسک، پکوک، کوبن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتیر
تصویر کتیر
زمین شوره، شوره زار، سراب، برای مثال چون زمین کتیر کاو از دور / همچو آب آید و نباشد آب (منطقی - شاعران بی دیوان - ۲۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکین
تصویر تکین
زیرین، فرودین
امیر، دلاور، بهادر، امرایی که به حکمرانی ولایتی منصوب می شدند، تگین
بنده، غلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متین
تصویر متین
دارای متانت، محکم، ثابت، استوار، پابرجا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتیم
تصویر کتیم
نهفته، پنهان، مشکی که آب از آن تراوش نکند
فرهنگ فارسی عمید
(مَکْ کَ تَ)
مکه و مدینه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
فاصبحت منفیا علی غیر ریبه
و قدکان لی بالمکتین مقام.
نصر بن حجاج (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کتیع
تصویر کتیع
مرد مگریز، فرومایه، هام (تمام) رسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیت
تصویر کتیت
آوای جوش جوش دیگ، زفت (بخیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتکن
تصویر کتکن
مخفی، چاه کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیب
تصویر کتیب
ممال کتاب بنگرید به کتاب - و - دوخته، مشک سر بسته کتاب: (ز بهر حفظ حیات آنچه باید م ز کفاف ز بهر کسب کمال آنچه شایدم ز کتیب) (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار
شتر خاموش شتری که بانگ نکند، کمان بی درز پارسی تازی گشته کتیم مشک یا خیکی که از آن نتراود مشکی که آب از آن تراوش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کزین
تصویر کزین
که از این
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرین
تصویر کرین
جمع کره، گوی ها
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به کج، جامه ای بود که در درون آن بجای پنبه ابریشم (کج) می آکندند و در روز جنگ می پوشید ند کج آکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیف
تصویر کتیف
رزه، شمشیر، آهستگی در رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژین
تصویر کژین
برگستوان
فرهنگ لغت هوشیار
نباتی است بقدر ذرعی ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی است و پوست وی را همچون پنیه ریسند و جامه اش معتدل است در گرمی و سردی و خشکی باندام نچسبد و رافع حرارت و باعث تقلیل خوی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبین
تصویر کبین
مبلغی که بهنگام عقد نکاح بذمه مرد مقرر شود مهر: (این جهان نو عروس را ماند رطل کابینش گیر و باده بیار) (خسروی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاین
تصویر کاین
باشنده موجود حادث، جمع کاینین
فرهنگ لغت هوشیار
زاخورش زن کم خور، مرد کم خور، ابریشم جوش دیده پیله جوش دیده، خوبروی، خوار: مرد، نیزه کهنه، کنه از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتین
تصویر فتین
گداخته، سنگلاخ سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکین
تصویر تکین
زیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتین
تصویر آتین
بلغت زنده وپازندبمعنی موجود شده وپیدا گردیده وبهم رسیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکین
تصویر تکین
منفرد، مفرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متین
تصویر متین
هشیوار
فرهنگ واژه فارسی سره
محلی که رنگ ریزان، پارچه ی بیرون آورده از خم را بر روی آن
فرهنگ گویش مازندرانی