جدول جو
جدول جو

معنی کجین

کجین
جامه ای که در آن ابریشم خام به کار رفته باشد، برگستوان
تصویری از کجین
تصویر کجین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کجین

کجین

کجین
منسوب به کج، جامه ای بود که در درون آن بجای پنبه ابریشم (کج) می آکندند و در روز جنگ می پوشید ند کج آکند
فرهنگ لغت هوشیار

کجین

کجین
آرد و روغن را گویند. (برهان). آرد و روغن که حلوای بی شیرینی است. (یادداشت مؤلف) :
بر ابرش خوشرو مزعفر
بستیم کجین آرد و روغن.
بسحاق اطعمه (از فرهنگ جهانگیری ج 1 ص 715)
لغت نامه دهخدا

کجین

کجین
منسوب به کج. هر چیز که از کج ساخته باشند. (ناظم الاطباء). از کژ (کج) که ابریشم فرومایه است، بر گستوانی باشد که درون آن بجای پنبه ابریشم کج آغنده باشند و در روز جنگ پوشند و اسب را نیز پوشانند. (برهان). کجیم. (از آنندراج). بر گستوان باشد که درون آن را به کج آغنده باشند و آنرا کجیم هم خوانند. (فرهنگ جهانگیری) :
ازجهان منسوخ شد رسم کج آغند و کجین
بعد از این کس را خیال کج نگردد در گمان.
سلمان ساوجی (از فرهنگ جهانگیری).
به اینها موافق شده بهر کین
جبه بکتر و خود و جوشن کجین.
نظام قاری.
دیدۀ زره برروی خود و برگستوان و بکتر و کجین دوختند. (دیوان نظام قاری ص 151) ، پوشش اسب. (از برهان). رجوع به کجیم شود
لغت نامه دهخدا

کرین

کرین
جرثقیل یا کرین (Crane) وسیله ای متحرک، چهار چرخه و مجهز به بازوی تاشویی که در انتهای آن سکویی قرار دارد. روی سکو دوربین قرار می گیرد و فیلم بردار، مدیر فیلم برداری و گاه حتی کارگردان هم پشت آن می نشینند. جرثقیل می تواند به جلو و عقب حرکت کند و بازو هم قادر به بالا و پایین رفتن است. عموما این دستگاه ها، برقی یا هیدرولیکی هستند، برخی از انواع آنها هم با دست راه می افتند. حرکت این وسیله نرم و روان است و میدان عمل وسیعی را در اختیار می گذارد. انواع کوچک این جرثقیل ها را تولیپ می نامند. تولیپ برای فیلم برداری در خارج از استودیو بسیار مفید است
کرین
فرهنگ اصطلاحات سینمایی

سجین

سجین
زندان سخت، دفتر زندانیان، جایگاهی در دوزخ ثابت دایم، سخت شدید
سجین
فرهنگ لغت هوشیار