جدول جو
جدول جو

معنی کتود - جستجوی لغت در جدول جو

کتود
(کُ)
جمع واژۀ کتد (ک ت / ت ) . (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به کتد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنود
تصویر کنود
ناسپاس، آنکه احسان و نیکویی و خدمتی را که دربارۀ او می کنند منظور نداشته باشد و قدر نداند، حق نشناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنود
تصویر کنود
ناسپاسی، ناشکری، کفران نعمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبود
تصویر کبود
نیلی رنگ، آبی سیر یا بنفش پررنگ
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
کثیرالکد، بخیل، آن که خویشتن به تعب اندازد: رجل کدود. (از اقرب الموارد). مرد رنج کش. (یادداشت مؤلف) ، چاه دشوارآب. (آنندراج). چاهی که بزحمت آب آن کشیده شود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، چاه بسیارآب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
کاتد. فرهنگستان ایران بجای این کلمه لغت ’فرود’ را برگزیده است. (واژه های نو. فرهنگستان ایران 1319)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قتاد. (منتهی الارب) ، جمع واژۀ قتد. چوب پالان. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
جمع واژۀ کبد (ک /ک ) و کبد و این قلیل است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
شهری کوچک از (ولایت ارمن) و حقوق دیوانیش چهار هزار و سیصد دینار است. (نزهه القلوب چ اروپا مقالۀ سوم ص 101)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
اسم هندی شفنین بری است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
در تداول مردم گناباد، کهنه. بیکاره: ظرف کهنه کتولی است
لغت نامه دهخدا
(کُ لِ)
نام بلوکی که در جنوب شرقی استرآباد و در جنوب استرآباد رستاق واقع است. حدود آن از کوهستان تا صحرایی است که در دست ترکمن هاست و محدود است از مغرب به رود کرک و جلگۀ کمالان، از مشرق به نهر سرخ محله (که از فندرسک جدا می سازد) ، از شمال به اراضی دوجی و از جنوب به میغان. قسمت عمده آن پوشیده از جنگل است و صحرای علفزار نیز دارد. (ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 113). و نیز رجوع به خود سفرنامۀ مازندران شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
جمع واژۀ حتد
لغت نامه دهخدا
(کَ)
کتول الارض، پشته های زمین و آنچه بلند برآمده باشد از آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رِ دَ)
دور رفتن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، و قولهم کتعت فی المخازی، ای ما کفاک سب و کتعت فی المحامد، ای ما کفاک مدح. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
درختچه ای است از ردۀ دولپه ایهای پیوسته گلبرگ که تیره خاصی به نام تیره کتوس ها را بوجود می آورد. برگهایش متقابل و تاحدی روشن و گلهایش صورتی رنگ و دارای آرایش دیهیمی می باشد که در انتهای ساقه قرار دارند. این گیاه در اروپا و آسیا و افریقا می روید. از مقطع ساقۀگیاه مذکور شیرۀ سفید رنگی خارج می شود. شجرهالحریر. کتوس لو. عسلما. پیچ. پیچک. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَتْ وَ)
نام جایی در توران و هندوستان چنانچه از تیمور نامه بظهور می پیوندد. (آنندراج). بنا به روایت حبیب السیر، جایی بوده است نزدیک اندراب و جبال سیاه پوشان و مردم آنجا کافر بوده اند. (رجوع به حبیب السیر چ کتابخانه خیام ج 3 ص 469 شود) :
هندوی زلف تو ای شوخ چه گویم که چه کرد
آنچه او کرد بمن کافر کتور نکند.
ابونصر نصیرای بدخشانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کُ / کَ)
چاه بسیار عمیق را گویند که آب از آن به دشواری توان کشید. (برهان). چاه کم عمق که به دشواری از آن آب برآید. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به کروخان شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
حتود بجائی، مقیم شدن بدانجا، خالص الأصل شدن. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
مشارع. (منتهی الارب) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از بخش طالقان شهرستان تهران. کوهستانی و سردسیر است و 774 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اتود
تصویر اتود
آموزش پژوهش دفترکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوود
تصویر کوود
برنگ آبی سیر نیلی جوردی آسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنود
تصویر کنود
ناسپاسی، کفران نعمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کدود
تصویر کدود
رنجبر: مرد، زفت (بخیل)
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که تیره خاصی بنام تیره کتوس ها را بوجود میاورد. برگها یش متقابل و تا حدی روشن و گلها یش صورتی رنگ و دارا آرایش دیهیم میباشند که در انتهای ساقه قرار دارند. این گیاه در اروپا و آسیا و افریقا میروید. از مقطع ساقه گیاه مذکور شیره سفید رنگی خارج میشود شجره الحریر کتوس لو عسلما پیچ پیچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتوم
تصویر کتوم
راز نگهدار
فرهنگ لغت هوشیار
رنگی است معروف که آسمان بدان رنگ است، نیلگون، لاجوردی زرقاء، هر چیز برنگ نیل باشد
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نامیخ فرود قطب منفی یک پیل الکتریکی الکترد متصل بقطب منفی یک پیل فرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتود
تصویر قتود
جمع قتد، چوب های پالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتود
تصویر عتود
کنار از گیاهان، بزغاله یکساله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتود
تصویر حتود
ماندگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنود
تصویر کنود
ناسپاس، حق ناشناس، بخیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کبود
تصویر کبود
((کَ))
نیلی، لاجوردی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتود
تصویر اتود
((اِ تُ))
طراحی مقدماتی، مداد نوکی، مطالعه و تحقیق مقدماتی، بررسی
فرهنگ فارسی معین