معنی کبود - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کبود
کبود
- کبود
- رنگی است معروف که آسمان بدان رنگ است، نیلگون، لاجوردی زرقاء، هر چیز برنگ نیل باشد
فرهنگ لغت هوشیار
کبود
- کبود
- جَمعِ واژۀ کبد (ک َ /ک ِ) و کَبِد و این قلیل است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
کبود
- کبود
- شهری کوچک از (ولایت ارمن) و حقوق دیوانیش چهار هزار و سیصد دینار است. (نزهه القلوب چ اروپا مقالۀ سوم ص 101)
لغت نامه دهخدا