در تداول باغبانان، جوانه ای که از پای درختان میروید نزدیک یا محاذی زمین بی ریشه اما پاجوش آن باشد که از پای درخت برآید از زیر زمین و ریشه نیز دارد. (یادداشت مؤلف)
در تداول باغبانان، جوانه ای که از پای درختان میروید نزدیک یا محاذی زمین بی ریشه اما پاجوش آن باشد که از پای درخت برآید از زیر زمین و ریشه نیز دارد. (یادداشت مؤلف)
باز داشتن زندانی کردن لیز خوردن لغزیدن، ستبری اندام کوتل مغولی ترکی پالاد (جنیبت) من رهی پیرو سست پای شدم نتوان راه کرد بی پالاد (فرالاروی) به آرش دره و هم چنین به آرش تپه بلند پارسی است در فرانسوی کتو همین آرش را دارد
باز داشتن زندانی کردن لیز خوردن لغزیدن، ستبری اندام کوتل مغولی ترکی پالاد (جنیبت) من رهی پیرو سست پای شدم نتوان راه کرد بی پالاد (فرالاروی) به آرش دره و هم چنین به آرش تپه بلند پارسی است در فرانسوی کتو همین آرش را دارد
کنده ی درخت، به پهلو دراز کشیدن و افتادن، اریب، گردنه، چوبی که با آن دانه هایی مانند باقلا و غیره را از.، خشک شدن زبان دراثر کار زیاد، خشک شدن زبان در اثر پرحرفی
کنده ی درخت، به پهلو دراز کشیدن و افتادن، اریب، گردنه، چوبی که با آن دانه هایی مانند باقلا و غیره را از.، خشک شدن زبان دراثر کار زیاد، خشک شدن زبان در اثر پرحرفی
دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد. سردسیر. سکنه 364 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد. سردسیر. سکنه 364 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
زنبیل. ج، مکاتل. (مهذب الاسماء) (زمخشری) (دهار). زنبیل که پانزده صاع گنجد در آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). زنبیلی که از برگ خرما بافند و در آن خرما و جز آن حمل کنند و پانزده صاع در آن گنجد. مکتله. ج، مکاتل. (از اقرب الموارد) ، محفد و آن چیزی است که ستور را درآن علف دهند. محتد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
زنبیل. ج، مکاتل. (مهذب الاسماء) (زمخشری) (دهار). زنبیل که پانزده صاع گنجد در آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). زنبیلی که از برگ خرما بافند و در آن خرما و جز آن حمل کنند و پانزده صاع در آن گنجد. مکتله. ج، مکاتل. (از اقرب الموارد) ، محفد و آن چیزی است که ستور را درآن علف دهند. محتد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
قسمی خوراک که با گوشت کوبیده یا چرخ شده تهیه کنند و آن انواع مختلف دارد. (فرهنگ فارسی معین). گوشت کوبیده یا چرخ کرده و با لپۀ پخته مخلوط شده که به قطعات کرده و در روغن برشته شده باشد
قسمی خوراک که با گوشت کوبیده یا چرخ شده تهیه کنند و آن انواع مختلف دارد. (فرهنگ فارسی معین). گوشت کوبیده یا چرخ کرده و با لپۀ پخته مخلوط شده که به قطعات کرده و در روغن برشته شده باشد
دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومه شهرستان قوچان. جلگه ای و سردسیر. سکنه 244 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بادام و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری وقالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومه شهرستان قوچان. جلگه ای و سردسیر. سکنه 244 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بادام و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری وقالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)