باز داشتن زندانی کردن لیز خوردن لغزیدن، ستبری اندام کوتل مغولی ترکی پالاد (جنیبت) من رهی پیرو سست پای شدم نتوان راه کرد بی پالاد (فرالاروی) به آرش دره و هم چنین به آرش تپه بلند پارسی است در فرانسوی کتو همین آرش را دارد
در تداول باغبانان، جوانه ای که از پای درختان میروید نزدیک یا محاذی زمین بی ریشه اما پاجوش آن باشد که از پای درخت برآید از زیر زمین و ریشه نیز دارد. (یادداشت مؤلف)
کنده ی درخت، به پهلو دراز کشیدن و افتادن، اریب، گردنه، چوبی که با آن دانه هایی مانند باقلا و غیره را از.، خشک شدن زبان دراثر کار زیاد، خشک شدن زبان در اثر پرحرفی