نام قسمی مار زهرآگین که در نواحی گرم افریقا و آسیا زندگی می کند. این مار که معمولا کبرا یا مار عینکی نامیده میشود از وحشتناکترین مارهای زهرآگین است. (از لاروس). گونه ای مار سمی خطرناک از گروه ماران پروتروگلیف که در موقع خشم ناحیۀ گردن خود را پهن می کند و در این حال تصویر عینکی بر روی فلسهای ناحیۀ خلفی گردن حیوان مشاهده می شود. این گونه مار در هندوستان فراوان است و سالیانه در حدود بیست هزار تن تلفات می دهد. کفچه مار هندی. (فرهنگ فارسی معین)
نام قسمی مار زهرآگین که در نواحی گرم افریقا و آسیا زندگی می کند. این مار که معمولا کبرا یا مار عینکی نامیده میشود از وحشتناکترین مارهای زهرآگین است. (از لاروس). گونه ای مار سمی خطرناک از گروه ماران پروتروگلیف که در موقع خشم ناحیۀ گردن خود را پهن می کند و در این حال تصویر عینکی بر روی فلسهای ناحیۀ خلفی گردن حیوان مشاهده می شود. این گونه مار در هندوستان فراوان است و سالیانه در حدود بیست هزار تن تلفات می دهد. کفچه مار هندی. (فرهنگ فارسی معین)
شهرکی است از نواحی دجیل در نزدیکی صریفین و اوانا، تا بغداد ده فرسخ فاصله دارد و طول آن در حدود 97 درجه و عرض آن 33/5 درجه است. و نسبت بدان عکبری و عکبراوی شود. و حمزۀ اصبهانی گوید ’بزرج سابور’ معرب است از ’وزرک شافور’ و آن همان است که در سریانی عکبرا نامیده میشود. (از معجم البلدان). شهرکی است (به عراق) بر شمال بغداد بر مشرق دجله، جائی آبادان. (حدود العالم). در بابل و عراق، عکبرا از بغداد (شاپور ذوالاکتاف بنا کرده است) و آن را بزرج شاپور گفتندی. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 72). عکبراء. عکبری ̍. (اقرب الموارد). و رجوع به عکبراء و عکبری شود
شهرکی است از نواحی دجیل در نزدیکی صریفین و اوانا، تا بغداد ده فرسخ فاصله دارد و طول آن در حدود 97 درجه و عرض آن 33/5 درجه است. و نسبت بدان عکبری و عکبراوی شود. و حمزۀ اصبهانی گوید ’بزرج سابور’ معرب است از ’وزرک شافور’ و آن همان است که در سریانی عکبرا نامیده میشود. (از معجم البلدان). شهرکی است (به عراق) بر شمال بغداد بر مشرق دجله، جائی آبادان. (حدود العالم). در بابل و عراق، عکبرا از بغداد (شاپور ذوالاکتاف بنا کرده است) و آن را بزرج شاپور گفتندی. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 72). عُکبَراء. عُکبَری ̍. (اقرب الموارد). و رجوع به عکبراء و عکبری شود
جمع واژۀ کبیر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). بزرگان. (آنندراج) (غیاث اللغات) : و وی از محتشمان اهل تصوف بود (سهل بن عبداﷲ تستری) و کبرای ایشان. (کشف المحجوب). ارواح طیبۀ مشایخ طریقت و کبراء حقیقت قدس اﷲ ارواحهم. (انیس الطالبین ج 2 ص 3 نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). حواشی اسوار به افراد امراء و آحاد کبراء لشکر سپرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 256). و رجوع به کبیر شود
جَمعِ واژۀ کبیر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). بزرگان. (آنندراج) (غیاث اللغات) : و وی از محتشمان اهل تصوف بود (سهل بن عبداﷲ تستری) و کبرای ایشان. (کشف المحجوب). ارواح طیبۀ مشایخ طریقت و کبراء حقیقت قدس اﷲ ارواحهم. (انیس الطالبین ج 2 ص 3 نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). حواشی اسوار به افراد امراء و آحاد کبراء لشکر سپرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 256). و رجوع به کبیر شود
گیاهی است از تیره گواچ ها که دارای برگها متقابل و گلها منفرد است و در مناطق گرم یا معتدل میروید. برای این گیاه اثر قابض و مدر در کتب دارو یی ذکر شده است. گیاه مذکور در اکثر نقاط ایران میروید بستیباج بستیاج حمض امیر خار خسک حسک خسک
گیاهی است از تیره گواچ ها که دارای برگها متقابل و گلها منفرد است و در مناطق گرم یا معتدل میروید. برای این گیاه اثر قابض و مدر در کتب دارو یی ذکر شده است. گیاه مذکور در اکثر نقاط ایران میروید بستیباج بستیاج حمض امیر خار خسک حسک خسک
پیری سالخوردگی گناه بزرگ پوسته نازکی که روی زخم بندد. توضیح لخته خونی که روی زخم منعقد شود پرده الیافی خون که پس از زخمهای سطحی بر روی پوست و مخاط پدید آید، کلفت شدن پوست کف دست یا جای دیگر بسبب بسیاری کار و تماس با اشیا
پیری سالخوردگی گناه بزرگ پوسته نازکی که روی زخم بندد. توضیح لخته خونی که روی زخم منعقد شود پرده الیافی خون که پس از زخمهای سطحی بر روی پوست و مخاط پدید آید، کلفت شدن پوست کف دست یا جای دیگر بسبب بسیاری کار و تماس با اشیا
مونث اغبر. توضیح در فارسی بدون توجه به تذکیر و تانیث استعمال شود قس حضرا حمرا علیا: باد سر خضرا ز شادی نیکخواهان ترا تا ز غم روی بداندیشان تو غبرا شود. (قطران. دیوان 73) به قیاس بایستی که اخضر و اغبر گفته شود نه خضرا و غبرا
مونث اغبر. توضیح در فارسی بدون توجه به تذکیر و تانیث استعمال شود قس حضرا حمرا علیا: باد سر خضرا ز شادی نیکخواهان ترا تا ز غم روی بداندیشان تو غبرا شود. (قطران. دیوان 73) به قیاس بایستی که اخضر و اغبر گفته شود نه خضرا و غبرا