جدول جو
جدول جو

معنی کبایر - جستجوی لغت در جدول جو

کبایر
کبیره ها، کنایه از گناهان بزرگ مانند قتل و زنا، کبیرها، جمع واژۀ کبیره
تصویری از کبایر
تصویر کبایر
فرهنگ فارسی عمید
کبایر
بعمنی گناه بزرگ
تصویری از کبایر
تصویر کبایر
فرهنگ لغت هوشیار
کبایر
((کَ یِ))
جمع کبیره، گناهان بزرگ
تصویری از کبایر
تصویر کبایر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جبایر
تصویر جبایر
جمع جبیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبائر
تصویر کبائر
جمع کبیره، گناهان بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
از ساخته های فارسی گویان رمن بندی به شیوه تازی از واژه پارسی نبیرگان جمع نبیره (بسیاق عربی) : وچون شاهزاده درشیروان قراروآرام گرفت میرزا برهان نامی ازنبایرسلاطین شیروان - که در میانه جماعت قساق میبود ... - بشیروان آمده. . توضیح نبایرجمع} نبیره {کلمه ایست که ازماده فارسی بصیغه عربی ساخته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبیر
تصویر کبیر
بزرگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بایر
تصویر بایر
زمین خراب، نا مزروع، خاک مرده، ویران، بی بنا، بی زرع وکشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبیر
تصویر کبیر
بزرگ، مفرد واژۀ کبار و کبراء، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن «مفعولات مفعولات مستفعلن»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بایر
تصویر بایر
ویران، خراب، فاسد، زمینی که در آن زراعت نکنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبای
تصویر کبای
فرانسوی خوکچه هندی از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبار
تصویر کبار
بس بزرگ و کلان، بسیار بزرگ، طناب از لیف خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبیر
تصویر کبیر
بزرگ، کلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایر
تصویر بایر
((یِ))
خراب، لم یزرع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کبار
تصویر کبار
((کِ))
جمع کبیر، بزرگان، اعیان، اشراف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کبار
تصویر کبار
((کَ))
سبد، زنبیل، کباره، کواره، سبدی که چوب و علف و هیزم و مانند آن از صحرا آورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کبیر
تصویر کبیر
((کَ))
بزرگ، جمع کبراء
فرهنگ فارسی معین