جدول جو
جدول جو

معنی کاکاو - جستجوی لغت در جدول جو

کاکاو
نوعی بازیست و طریقه آن چنین است که یکی دستها را بر زمین گذارد و فریاد کند: (کاکاو {و حریفان دیگر از اطراف او در آیند و وی را بباد شق گیرند. او همانطور که دست بر زمین نهاده از عقب آنان میدود و بهر کس که سر پای خود را برساند او را بجای خود آورد: (بگا و چشمه دل را ز غیر صافی کن ز لهو و لعب چه بازی چو کودکان کاکاو ک) (آذری)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واکاو
تصویر واکاو
آنالیست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاوکاو
تصویر کاوکاو
کاوش، جستجو، تفحص، تجسس، برای مثال تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاو کاو (رودکی - ۵۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاکائو
تصویر کاکائو
درختی بومی مناطق گرمسیر با برگ های بیضی، چوب سرخ رنگ و میوه های دراز بیضی شکل به رنگ زرد یا سرخ و ناشکوفا، دانه های سرخ یا زرد موجود در میوۀ این درخت که بعد از خشک شدن قهوه ای می شوند، گردی که پس از بو دادن این دانه ها تولید می شود و در تهیۀ شکلات به کار می رود، کنایه از شکلات
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی است از تیره نعناعیان که برخی گونه هایش بصورت درختچه میباشند و برخی هم علفی هستند. گیاهی است یکساله و دارای برگها یش کوچک و ارغوانی میباشند. این گیاه در اکثر نقاط بحر الرومی و آسیا خصوصا ترکستان و شمال خراسان بفراوانی میروید و چون بوی بسیار مطبوعی دارد از آن برای خوشبو کردن ماست و دوغ استفاده میکنند. کاکوتی مقوی معده است مشنه پور چینک کاکتو کاکو تو تخم ملین اشتر پا اشتر پای
فرهنگ لغت هوشیار
اسپانیولی هنده بادام خرمک از گیاهان درختی است از تیره پنیر کیان که ارتفاعش بین 4 تا 10 متر است. برگها یش ساده و متقابل و گلهایش منظم و کوچک و قرمز رنگ و در همه فصول وجود دارند. کاکائو شامل 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و 10 پرچم است. میوه اش سته و زرد رنگ است و باندازه یک خیار و محتوی 25 تا 40 دانه است. میوه های این گیاه را پس از چیدن انبار میکنند تا بپوسد و پس از آن دانه ها را جمع آوری میکنند و بمصرف میرسانند (از آن پودر کاکائو تهیه میشود)، دانه این گیاه که بنام کاکائو موسوم است محتوی آلکا اوئیدی بنام تئو برومین میباشد که مقوی قلب است و بعوه محتوی مقادیر زیاد مواد ازته و چربی میباشد. گرد کاکائو که ببازار عرضه میگردد بصورت مخلوط با شیر چای شکر یا آب مصرف میشود و از آن شوکوت نیز تهیه میکنند. دانه کاکائو در موقع خروج از میوه نرم و سفید رنگ است ولی پس از خشک شدن برنگ قرمز تیره در میاید. هر دانه بدرازی 2 تا 3 سانتیمتر و بعرض 5، 1 سانتیمتر است. مغز دانه کاکائو شامل 49 تا 54 درصد ماده چرب بنام کره کاکائو میباشد و 8 تا 10 درصد مواد نشاسته یی و 11 تا 18 درصد مواد ازته و 1 تا 3 درصد تئو برومین همراه با کافئین و 4 تا 6 درصد سلولز و 3 تا 4 درصد مواد معدنی است. تئو برومین عوه بر مغز دانه در پوست دانه و در میوه و در برگهای گیاه کاکائو نیز موجود است. کاکائو عوه بر مصارف معمولی بمصرف تهیه شرابهای طبی میرسد و بعوه منشا تهیه کره کاکائو است که بعنوان ماده حل کننده بمصرف تهیه شیاف و پماد و غیره میرسد. کاکائو در ممالک آمریکای جنوبی کشت میشود شجر الکاکائو قاقا او آغاجی اللوز الهندی هند بادامی آغاجی
فرهنگ لغت هوشیار
کشک با آب ساییده که نان در آن ترید کنند و خورند، آش جو که بیماران را دهند: (گفته بودی که کاه و جو بدهم چون ندادی از ان شدم در تاب)، (بر ستوران و اقربات مدام کاه کهتاب باد و جو کشکاب) (انوری)، آب جو ما الشعیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاوکاو
تصویر کاوکاو
((وْ))
کاوش، جستجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاکائو
تصویر کاکائو
درخت کوچک از تیره پنیرکیان، دارای برگ های بزرگ و منفرد با دمبرگ کوتاه و بی کرک و شفاف، گل هایش کوچک و قرمز رنگ است. میوه اش بسته و زرد رنگ است که پس از چیدن انبار می کنند تا بپوسد و پس از آن دانه ها را جمع می کنند و به مصرف می رسانند (از
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاکو
تصویر کاکو
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تازی نبیره ضحاک در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاکو
تصویر کاکو
دایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاکا
تصویر کاکا
عمو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاکا
تصویر کاکا
برادر، برادر بزرگ تر، غلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاکو
تصویر کاکو
خالو، دایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاکا
تصویر کاکا
برادر بزرگ، بمعنی غلام هم نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاکو
تصویر کاکو
برادر مادر، دایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاکا
تصویر کاکا
برادر بزرگتر، غلام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاکا
تصویر کاکا
مربی خان زادگان، لله بزرگ زادگان، اتابیک، غلامی قدیمی که در خانه پیر شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاکو
تصویر کاکو
دایی، برادر مادر
فرهنگ فارسی عمید