جدول جو
جدول جو

معنی کاچول - جستجوی لغت در جدول جو

کاچول
جنبش سرین، جنبش کفل به هنگام رقص
کاچول کردن: تکان دادن سرین به هنگام رقص، برای مثال از آن جمله پنجاه من بار کرد / چو رقاص کاچول بسیار کرد (نزاری - برهان قاطع - کاچول، حاشیه)
تصویری از کاچول
تصویر کاچول
فرهنگ فارسی عمید
کاچول
حرکت سرین جنبش سرین بهنگام رقص
تصویری از کاچول
تصویر کاچول
فرهنگ لغت هوشیار
کاچول
حرکت و جنبش سرین هنگام رقص
تصویری از کاچول
تصویر کاچول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاچال
تصویر کاچال
اثاث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چاچول
تصویر چاچول
نیرنگ باز، مکر و فریب کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاچول
تصویر چاچول
حقه، نیرنگ، مکروفریب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاچال
تصویر کاچال
کاچار: (بخواست آتش و آن کنده را بکند و بسوخت نه کاخ ماند و نه تخت و نه تاج و نه کاچال) (بهرامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاجول
تصویر کاجول
حرکت سرین جنبش سرین بهنگام رقص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کابول
تصویر کابول
رسن دام دام شکار
فرهنگ لغت هوشیار
کاکل بنگرید به کاکل موی میان سر (مردان و چار پایان) فش (در چار پایان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاچول
تصویر چاچول
حقه، نیرنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاچال
تصویر کاچال
ضروریات، وسایل خانه از هر چیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کچول
تصویر کچول
جنباندن پایین تنه هنگام رقص، رقص کمر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاول
تصویر کاول
کراث الکرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کچول
تصویر کچول
((کَ))
کاچول، جنبانیدن سرین وقت رقص و مسخرگی، کون جنبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاچول کردن
تصویر کاچول کردن
تکان دادن سرین به هنگام رقص، برای مثال از آن جمله پنجاه من بار کرد / چو رقاص کاچول بسیار کرد (نزاری - برهان قاطع - کاچول، حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
حرکت دادن سرین بهنگام رقصیدن (از آن جمله پنجاه بار کرد چو رقاص کاچول بسیار کرد)
فرهنگ لغت هوشیار