جدول جو
جدول جو

معنی کچول

کچول((کَ))
کاچول، جنبانیدن سرین وقت رقص و مسخرگی، کون جنبانی
تصویری از کچول
تصویر کچول
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کچول

چچول

چچول
قطعه کوچک گوشت میان فرج زن خروسه چچوله چجله، آلت تناسل پسر خردسال
فرهنگ لغت هوشیار

کاچول

کاچول
جنبش سرین، جنبش کفل به هنگام رقص
کاچول کردن: تکان دادن سرین به هنگام رقص، برای مِثال از آن جمله پنجاه من بار کرد / چو رقاص کاچول بسیار کرد (نزاری - برهان قاطع - کاچول، حاشیه)
کاچول
فرهنگ فارسی عمید

کچوله

کچوله
میوۀ درخت وومیکیه با رنگ خاکستری و مغز سفید بسیار تلخ که از آن ماده ای قلیایی به دست می آید، اَذاراقی، اَزاراقی، آذاراقی
کچوله
فرهنگ فارسی عمید