جدول جو
جدول جو

معنی کاپیش - جستجوی لغت در جدول جو

کاپیش
آبدزدک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاویش
تصویر کاویش
ظرفی که در آن شیر گاو را می دوشند، گاودوش، گاودوشه، ظرف ماست یا دوغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاپیش
تصویر فاپیش
به پیش، پیشواز
فاپیش رفتن: پیش رفتن، برای مثال شه به جای حاجبزان فاپیش رفت / پیش آن مهمان غیب خویش رفت (مولوی - ۳۷)
فرهنگ فارسی عمید
شهری است در لهستان واقع در ناحیۀ وارتا که 68300 تن سکنه دارد، اقسام کلاه و جوراب و حلویات آن معروف است، پیمان آلیانس بین پادشاه پروس و تزار بر ضدناپلئون اول در سال 1813 میلادی در آنجا منعقد گردید
لغت نامه دهخدا
ظرف وانای دوغ و ماست را گویند، (برهان)، ظرفی که در آن ماست کنند و حرکت دهند تا مسکۀ آن برآید و بحذف الف نیز آمده است، (حاشیۀ برهان چ معین) (از رشیدی)
لغت نامه دهخدا
ظرفی که در آن ماست کنند و حرکت دهند تا مسکه آن بر آید، ظرف ماست و دوغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاپیچ
تصویر کاپیچ
((ص فا. اِ))
لفافه ای که زردوزان برای قماش سازند، دسته و بسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاویش
تصویر کاویش
ظرف دوغ و ماست
فرهنگ فارسی معین
آبدزدک
فرهنگ گویش مازندرانی