معنی کاپیچ - فرهنگ فارسی معین
معنی کاپیچ
- کاپیچ((ص فا. اِ))
- لفافه ای که زردوزان برای قماش سازند، دسته و بسته
تصویر کاپیچ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کاپیچ
پاپیچ
- پاپیچ
- هر چیزی که به پا بپیچند، آنچه به پا بپیچند، نواری که به ساق پا می پیچند، مُچ پیچ
فرهنگ فارسی عمید
کارپیچ
- کارپیچ
- پارچه ای که گلابتون دوزان لفافه کار خود سازند به جهت محافظت از آن، دسته و بسته، تنگ
فرهنگ فارسی معین
پاپیچ
- پاپیچ
- پاتابه، بادیج، پالیک،
پای پیچنده، به پای پیچنده،
- عمل کسی پاپیچ او شدن، نتیجۀ گناهی عاید او گردیدن
لغت نامه دهخدا