کاردان بودن، دانندگی و بینایی در کار، برای مثال بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تایید آسمانی نیست (سعدی - ۸۴)، دورۀ تحصیلات دانشگاهی دوساله، فوق دیپلم
کاردان بودن، دانندگی و بینایی در کار، برای مِثال بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تایید آسمانی نیست (سعدی - ۸۴)، دورۀ تحصیلات دانشگاهی دوساله، فوق دیپلم
منسوب به تازیان، تازی، اسب تازی: روز جستن تازیانی چون نوند روز دن چون شصت ساله سودمند، رودکی، رسیدند بر تازیانی نوند بجایی که یزدان پرستان بدند، فردوسی، ، عرب وار
منسوب به تازیان، تازی، اسب تازی: روز جستن تازیانی چون نوند روز دن چون شصت ساله سودمند، رودکی، رسیدند بر تازیانی نوند بجایی که یزدان پرستان بدند، فردوسی، ، عرب وار
حسین بن حسن باسیانی از محدثان و منسوب به باسیان بوده است. (تاج العروس). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
حسین بن حسن باسیانی از محدثان و منسوب به باسیان بوده است. (تاج العروس). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه در 13 هزارگزی جنوب کوزران و 3 هزارگزی کاکیها و در دامنه واقع است، ناحیه ای است سردسیر و 80 تن سکنه دارد، آب آن از چاه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و حبوبات و دیم کاری و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه در 13 هزارگزی جنوب کوزران و 3 هزارگزی کاکیها و در دامنه واقع است، ناحیه ای است سردسیر و 80 تن سکنه دارد، آب آن از چاه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و حبوبات و دیم کاری و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
منسوب به کاوه، کاویانی، چون: اختر کاویان، چتر کاویان، درفش کاویان، رایت کاویان، (از یادداشتهای مؤلف) : با درفش کاویان و طاقدیس زر مشت افشار و شاهانه کمر، رودکی، بدو نیمه کرد اختر کاویان یکی نیمه بگرفت و رفت از میان، فردوسی، بیفتاد از دست ایرانیان درفش فروزندۀ کاویان، فردوسی، ببستند گردان ایرانیان بپیش اندرون اختر کاویان، فردوسی، کجا آن تیغ کآتش در جهان زد تپانچه بر درفش کاویان زد، نظامی، از جور دومار برنجوشم چون رایت کاویان ببینم، خاقانی، یا لعاب اژدهای حمیری بردرفش کاویان خواهم فشاند، خاقانی، پیش آمده روان فریدون گهرفشان تا زان گهر زمین علم کاویان شده، خاقانی، رجوع به کاویانی شود
منسوب به کاوه، کاویانی، چون: اختر کاویان، چتر کاویان، درفش کاویان، رایت کاویان، (از یادداشتهای مؤلف) : با درفش کاویان و طاقدیس زر مشت افشار و شاهانه کمر، رودکی، بدو نیمه کرد اختر کاویان یکی نیمه بگرفت و رفت از میان، فردوسی، بیفتاد از دست ایرانیان درفش فروزندۀ کاویان، فردوسی، ببستند گردان ایرانیان بپیش اندرون اختر کاویان، فردوسی، کجا آن تیغ کآتش در جهان زد تپانچه بر درفش کاویان زد، نظامی، از جور دومار برنجوشم چون رایت کاویان ببینم، خاقانی، یا لعاب اژدهای حمیری بردرفش کاویان خواهم فشاند، خاقانی، پیش آمده روان فریدون گهرفشان تا زان گهر زمین علم کاویان شده، خاقانی، رجوع به کاویانی شود
رسیدن بامیال و آرزو های خودکامیابی: (... در عنفوان جوانی و ریعان کامرانی که مجال و ساوس شیطانی فسیح تر باشد)، نیکبختی، خوشبختی، سعادت، عیاشی، خوشگذر انی
رسیدن بامیال و آرزو های خودکامیابی: (... در عنفوان جوانی و ریعان کامرانی که مجال و ساوس شیطانی فسیح تر باشد)، نیکبختی، خوشبختی، سعادت، عیاشی، خوشگذر انی