جدول جو
جدول جو

معنی کانب - جستجوی لغت در جدول جو

کانب
سیر رو در روی گرسنه
تصویری از کانب
تصویر کانب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاسب
تصویر کاسب
سوداگر، پیشه ور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاذب
تصویر کاذب
دروغین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاتب
تصویر کاتب
نویسنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذانب
تصویر ذانب
پستارا (پستار عقرب) دنباله رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کانی
تصویر کانی
ماده معدنی، معدنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جانب
تصویر جانب
پهلو، طرف، کنار، سمت، نحو، کناره، ضلع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرنب
تصویر کرنب
کلم، کلم سنگ، کلم قمری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جانب
تصویر جانب
پهلو، کرانه، طرف، جهت، ناحیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کانی
تصویر کانی
مربوط به کان، معدنی، استخراج شده از معدن، در علم زمین شناسی مادۀ طبیعی با ترکیبات شیمیایی و خواص فیزیکی معیّن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالب
تصویر کالب
کالبد، طرحی که چیزی در آن شکل می گیرد، قالب، تن، بدن، قالبی برای ساختن خشت و آجر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاسب
تصویر کاسب
کسی که مغازه ای دارد و در آن کالایی را خرید و فروش می کند، کنایه از کسی که برای به دست آوردن چیزی می کوشد، کوشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عانب
تصویر عانب
انگور دار دارنده انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانب
تصویر قانب
پیک، گرگ زوزه کشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاذب
تصویر کاذب
دروغگو، جلب، خائن، کذاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتب
تصویر کاتب
نویسنده، منشی نثر، دبیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کابن
تصویر کابن
مبلغی که بهنگام عقد نکاح بذمه مرد مقرر شود مهر: (این جهان نو عروس را ماند رطل کابینش گیر و باده بیار) (خسروی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالب
تصویر کالب
کالبد، قالب
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که با صنعت یا خرید و فروش روزی تحصیل می کند، پیشه ور و صنعتگر و صانع و اهل حرفه نوار مغناطیسی ضبط صوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاعب
تصویر کاعب
نار پستان ستادک پستان ستاده پستان نار پستان و پستان بر آمده
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به} کان {معدنی. توضیح موادی را گویند که در طبیعت از معدن استخراج میشوند و بصورت ترکیبات مختلف هستند و معمو عنصر و ماده مفید آنها را پس از تصفیه از ترکیب معدنی خارج میکنند ترکیبی که در طبیعت وجود دارد و بهمان صورت از معدن استخراج شود، سنگهای فلزی معدنی که در معدن با نا خالصیهای دیگر مخلوط هستند و باید جهت استخراج فلز تصفیه شوند کلوخه سنگ معدنی. یا کانیها. ترکیبات مختلفی که در طبیعت وجود دارند و تشکیل ذخایر معدنی را میدهند معدنیها
فرهنگ لغت هوشیار
(کشتی رانی) چوبی است که بر سر سکان گذارند و بوسیله آن سکان را حرکت دهند (سواحل خلیج فارس) (اصطحات کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کانع
تصویر کانع
خرد نمای: کسی که خود را کوچک و خرد بنمایاند، بندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاند
تصویر کاند
قند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کانا
تصویر کانا
نادان ابله احمق: (خویشتن کانا ساخته بود چیز هایی کرد که مردمان از آن بخندید (ند)،) (تاریخ سیستان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرنب
تصویر کرنب
کلم قمری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کناب
تصویر کناب
ستمکار، خوشه خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانب
تصویر جانب
((نِ))
پهلو، طرف، سوی، جهت، ناحیه، جمع جوانب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاذب
تصویر کاذب
((ذِ))
دروغگو، ناراست، جمع کذبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاتب
تصویر کاتب
((تِ))
نویسنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کانی
تصویر کانی
معدنی، موادی را گویند که در طبیعت از معدن استخراج می شوند و به صورت ترکیبات مختلف هستند و معمولاً عنصر و ماده مفید آنها را پس از تصفیه از ترکیب معدنی خارج می کنند، ترکیبی که در طبیعت وجود دارد و به همان صورت از معدن ا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کانا
تصویر کانا
نادان، ابله، بی خرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کالب
تصویر کالب
قالب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کالب
تصویر کالب
((لِ))
آبکند عمیق که اسب و سوار از آن گذر نتواند کرد، تخته سنگ پهن و نازک، کالار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاعب
تصویر کاعب
((عِ))
نار پستان و پستان برآمده
فرهنگ فارسی معین