نام محلی است در جزیره سامس، پس از آن یونانیها به طرف سامس راندند و چون به کالام رسیدند در نزدیکی معبد ژون لنگر انداختند و قوای خود را برای جنگ (با پارسیان) آماده کردند، (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 867)
نام محلی است در جزیره سامس، پس از آن یونانیها به طرف سامس راندند و چون به کالام رسیدند در نزدیکی معبد ژون لنگر انداختند و قوای خود را برای جنگ (با پارسیان) آماده کردند، (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 867)
زنی را گویند که شوهرش مرده یا طلاق گرفته باشد. (برهان) (از آنندراج). عوان. ثیب. بیوه: پای تو از میانه رفت و زنت ماند کالم که نیز نکند شوی. منجیک (از فرهنگ اسدی ص 339). ای جنگی (ختلی ؟) کالم شده بر دست براهیم مر خواجه ات را خیز بریش اندر کم جوی (کذا) . منجیک (از فرهنگ اسدی ص 339). عروس مدح تو بکر آید از سراچۀ طبعم نه همچو زان دگر شاعران عجوزه و کالم. ابن یمین. هرکجا ریدکی بود تکلم هر کجا کالمی بود خصیم. طیان. ، ضد باکره یعنی زنی که بکارت او رفته باشد. (غیاث). زن شوی کرده. زنی که دوشیزگی او ربوده شده باشد. کالمه. (آنندراج). و رجوع به کالمه شود
زنی را گویند که شوهرش مرده یا طلاق گرفته باشد. (برهان) (از آنندراج). عوان. ثیب. بیوه: پای تو از میانه رفت و زنت ماند کالم که نیز نکند شوی. منجیک (از فرهنگ اسدی ص 339). ای جنگی (ختلی ؟) کالم شده بر دست براهیم مر خواجه ات را خیز بریش اندر کم جوی (کذا) . منجیک (از فرهنگ اسدی ص 339). عروس مدح تو بکر آید از سراچۀ طبعم نه همچو زان دگر شاعران عجوزه و کالم. ابن یمین. هرکجا ریدکی بود تکلم هر کجا کالمی بود خصیم. طیان. ، ضد باکره یعنی زنی که بکارت او رفته باشد. (غیاث). زن شوی کرده. زنی که دوشیزگی او ربوده شده باشد. کالمه. (آنندراج). و رجوع به کالمه شود
کالمه پارسی است زنی را گویند که شوهرش مرده و پیر بمانده عروس مدح تو بکر آمد از سراچه فکرم نه هم چو زان دگر شاعران عجوزه و کالم (ابن یمین) فرانسوی آرام آسوده فرو نشسته: چون درد یا خشم آسایش خاموشی فرو نشستگی زنی که شوهرش مرده یا طق گرفته باشد بیوه: (پای تو از میانه رفت و زنت ماند کالم که نیز نکند شوی)
کالمه پارسی است زنی را گویند که شوهرش مرده و پیر بمانده عروس مدح تو بکر آمد از سراچه فکرم نه هم چو زان دگر شاعران عجوزه و کالم (ابن یمین) فرانسوی آرام آسوده فرو نشسته: چون درد یا خشم آسایش خاموشی فرو نشستگی زنی که شوهرش مرده یا طق گرفته باشد بیوه: (پای تو از میانه رفت و زنت ماند کالم که نیز نکند شوی)