کالم. (آنندراج). زن بیوه. زن شوی مرده، زن که دوشیزگی او ربوده باشند: عنین که وصالی پس سالیش نبودی با کالمۀ پیر بصد حیله و دستان امروز بدان حد بودش زور که یکشب صد بکر کند حامله از قوت حمدان. ملامظهر (از آنندراج). رجوع به کالم شود
کالم. (آنندراج). زن بیوه. زن شوی مرده، زن که دوشیزگی او ربوده باشند: عنین که وصالی پس سالیش نبودی با کالمۀ پیر بصد حیله و دستان امروز بدان حد بودش زور که یکشب صد بکر کند حامله از قوت حمدان. ملامظهر (از آنندراج). رجوع به کالم شود
با کسی سخن گفتن. (تاج المصادر بیهقی). همدیگر را جواب دادن و سخن گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکالمه و مکالمت شود
با کسی سخن گفتن. (تاج المصادر بیهقی). همدیگر را جواب دادن و سخن گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکالمه و مکالمت شود
مأخوذ از تازی، گفتگو و گفت و شنید و جواب سؤال و محاوره و مذاکره و گفتار. (ناظم الاطباء). مکالمه: به گاه آنکه شراب طرب افزای دماغها را گرم کرد مخدرۀ دهشت نقاب حیا از چهرۀ مکالمه و محاوره برانداخت. (سلجوقنامۀ ظهیری ص 27). فی الجمله زبان از مکالمۀ او درکشیدن قوت نداشتم. (گلستان). پس غبنی عظیم بود... که از مشاهدۀ پادشاه و مکالمۀ او و مطالعۀ بارگاه و نزلش محروم ماند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 299). و رجوع به مکالمت و مکالمه شود. - مکالمه کردن،با یکدیگر سخن گفتن. با همدیگر حرف زدن
مأخوذ از تازی، گفتگو و گفت و شنید و جواب سؤال و محاوره و مذاکره و گفتار. (ناظم الاطباء). مکالمه: به گاه آنکه شراب طرب افزای دماغها را گرم کرد مخدرۀ دهشت نقاب حیا از چهرۀ مکالمه و محاوره برانداخت. (سلجوقنامۀ ظهیری ص 27). فی الجمله زبان از مکالمۀ او درکشیدن قوت نداشتم. (گلستان). پس غبنی عظیم بود... که از مشاهدۀ پادشاه و مکالمۀ او و مطالعۀ بارگاه و نزلش محروم ماند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 299). و رجوع به مکالمت و مکالمه شود. - مکالمه کردن،با یکدیگر سخن گفتن. با همدیگر حرف زدن