جدول جو
جدول جو

معنی کالتویک - جستجوی لغت در جدول جو

کالتویک
(لَ تُ یَ کَ)
نام طایفه ای بوده است در شمال هند. (تحقیق ماللهند ص 152)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از فرقه های سه گانۀ مسیحیت که پیروان آن به پاپ عقیده دارند و از او اطاعت می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالشویک
تصویر بالشویک
بلشویک، طرفدار و پیرو بلشویسم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالوسک
تصویر کالوسک
باقلا، دانه ای خوراکی و کمی بزرگ تر از لوبیا که درون غلاف سبزی جا دارد، باقلی، کوسک
فرهنگ فارسی عمید
(تُ)
رجوع به کاتولیک شود
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ وی ی)
منسوب است به کلتا مؤنث کلا. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نوعی است از خربزه که عرب آن را صنعه خوانند و عجم دستنبو خوانندو خاصیت آن مانند خربزه است، (نزههالقلوب)، ظاهراً مصحف کالک است، رجوع به کالک در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(کالْ)
بندری است در جزیره کرس که مرکز ایالتی همان جزیره است و دو هزار تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
بچۀ مرغ که هنوز بتخم نیامده (در گیلان و دیلمان)
لغت نامه دهخدا
برگشته و متحیر و حیران، (برهان) (آنندراج)، کالبو، مصحف کالیو و کالیوه، رجوع به کالیوه شود، نادان و هیچمدان، (برهان) (آنندراج)، خام پوی یعنی کسی که راه بیحاصل رود و خام پوید، چه کال بمعنی خام است و پوی یعنی پوینده، (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام قومی از مغول که در جنوب اتحاد جماهیر شوروی و بین دن و ولگا و سیبری پراکنده اند، تاتارهای سواحل ولگا
لغت نامه دهخدا
باقلا را گویند، (برهان) (شعوری ج 2 ورق 248)، به فارسی باقلی است، (فهرست مخزن الادویه)، فول، باقالی، باقلی
لغت نامه دهخدا
(لو یَ / یِ)
سرگردان ومتحیر که کاتوره نیز گویند. (از ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 259 الف از جهانگیری). کاتوره. ظاهراً تصحیفی از کالیوه است. رجوع به کالیو و کالیوه شود
لغت نامه دهخدا
(کالیوی)
هذیان. هجر: چون بکوبند (عاقرقرحا را) و اندر سرکه آغارند و در دندان نهند درد دندان ساکن گرداند و لرز و آزیش که با کالیوی بود. (الابنیه عن حقایق الادویه). و از اندام شکنج را که با کالیوی بود فوتنج (پودنه) سود دارد. (الابنیه عن حقایق الادویه). و (عاقرقرحا) لرز و آزیش ببرد که با کالیوی بود. (الابنیه عن حقایق الادویه)
لغت نامه دهخدا
دریای بالتیک دریائیست محدود در میان کشورهای سوئد و فنلاند و آلمان و روسیه و دانمارک در شمال اروپا و دریای شمال آن را به اقیانوس اطلس می پیوندد، این دریا بسته است و سواحل فنلاند را به دریای آزاد راه میدهد
لغت نامه دهخدا
(تُ)
از یونانی کاثولیکوس بمعنی عام و جامع و به پیشوای اسقفان اطلاق شود. امروز کاتولیک به فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای دین خود دانند گفته میشود. (برهان قاطع چ معین حاشیۀ لغت جاثلیق)
لغت نامه دهخدا
(شِ / شُ)
ضبط دیگری از بلشویک یا ضبط عامیانۀ آن، آنکه مذهب و مشرب بلشویسم داشته باشد برابر منشویک. رجوع به بلشویک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بالشویک
تصویر بالشویک
طرفدار بلشویسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالوسک
تصویر کالوسک
باق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالیوی
تصویر کالیوی
کالیو بودن، هذیان: (چون بکوبند (عاقر قرحا را) و اندر سر که آغارند و در دندان نهند درد دندای ساکن گرداند و لرزو آزیش که با کالیوی بود) (ابنیه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتلیک
تصویر کاتلیک
کاتولیک جاثلیق
فرهنگ لغت هوشیار
فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای دین خود دانند فرانسوی پاپگرا پیشوای اسقفان جاثیق، پیرو فرقه ای از مسیحیت که پاپ را پیشوای دین خود دانند. یا مذهب کاتولیک. مذهب فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای خود دانند کاتولیسیسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتولیک
تصویر کاتولیک
((تُ))
دارای مذهب کاتولیک، کسانی از پیروان مسیح که به پاپ عقیده دارند و از او اطاعت می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالتویی
تصویر پالتویی
مربوط به پالتو، قطع کتاب در اندازه 20*10 سانتی متر
فرهنگ فارسی معین
صلیبی، عیسوی، مسیحی، جاثلیق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چوب چند پره که با چرخاندن آن پشم به نخ تبدیل می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
میوه ی نارس، کاسه کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
نیم کوب شدن برنج، مغز گردو و یا مغز بادام، درست نجویدن غذا
فرهنگ گویش مازندرانی