جدول جو
جدول جو

معنی کاغذی - جستجوی لغت در جدول جو

کاغذی
از جنس کاغذ، گل گل کاغذی، کنایه از نازک مثلاً بادام کاغذی، کاغذساز
تصویری از کاغذی
تصویر کاغذی
فرهنگ فارسی عمید
کاغذی
نفجی، تنک نازک منسوب به کاغذ کاغذین:، کاغذ گر کاغذ ساز، کاغذ فروش، هر چیز که پوست آن تنک و نازک بود: بادام کاغذی جوز کاغذی: (تاکی شوی تر شر و شیرین شمایل من مکتوب عاشق است این لیموی کاغذی نیست) (سراج المحققین)، (در هند) شخصی که براتهای تنخواه داران را از دفاتر گذرانده و جوه را از خزینه ها وصول کند و بدانان رساند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاغذین
تصویر کاغذین
منسوب به کاغذ کاغذی، هر چیز ساخته از کاغذ، کاغذین جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغذی
تصویر اغذی
غذا دهنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاغذ
تصویر کاغذ
ماده ای که از چوب بعضی گیاهان به صورت ورقه های نازک ساخته می شود و برای نوشتن، نقاشی و مانند آن به کار می رود، قرطاس، رخنه
کنایه از نامه، کنایه از هر نوع سند یا تعهد مکتوب مثلاً کاغذ داده بوده که دیگر در کارهای انجمن شرکت نکند،
هر نوع ورقۀ نازک مثلاً ورقۀ آلومینیم
کاغذ ابری: نوعی کاغذ که بر یک روی آن نقشی شبیه ابرهای بریده چاپ می کنند
کاغذ پرزین: کاغذ پرزدار که قلم روی آن گیر کند
کاغذ خان بالغی: نوعی کاغذ مرغوب که در خان بالغ (نام قدیم پکن) می ساختند، کاغذ چینی، ورق صینی، قرطاس صینی
فرهنگ فارسی عمید
کادی بنگرید به کادی درختچه ایست از رده تک لپه ییها که سردسته تیره ای بنام کادی ها میباشد. این گیاه خاص مناطق گرم آسیا وافریقا واسترالیاست. ساقه اش از پوست صافی پوشیده شده است. ساقه مزبور در ارتفاع تقریبا دو متری از سطح زمین به سه شاخه منشعب میشود و هر یک از شاخه ها نیز همین انشعاب سه قسمتی را دارند. برگهایش دراز و در لبه ها و بمحاذات رگبرگ میانی دارای خارهای ریزی میباشد. بمناسبت شاخ و برگهای نسبه زیبایی که دارد یکی از گیاهان زینتی محسوب میشود و آنرا در گلخانه ها در گلدانهای بزرگ میکارند و جهت تزیین سالنها بکار میبرند کاذی کوره
فرهنگ لغت هوشیار
ورقه ای که بر آن چیزی نویسند و ساخته شده از چوب و کاه و لته می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاغذ
تصویر کاغذ
((غَ))
ورقه نازک، خم پذیر و مسطحی که معمولاً از خمیر الیاف گیاهی ساخته می شود و غالباً بر آن چیز نویسند یا چاپ کنند
کاغذ سیاه کردن: کنایه از نویسندگی کردن، نوشتن (حالت تحقیر)
کاغذ پاره: کاغذی که محتوی آن فاقد ارزش است
فرهنگ فارسی معین
جامه ای بوده از کاغذ که متظلم میپوشید و نزد حاکم میرفت و او در مییافت که وی داد خواه است و بدادش میرسید: (کاغذین جامه بخوناب بشویم که فلک رهنمونیم بپای علم داد نکرد) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاغذین پیرهن
تصویر کاغذین پیرهن
کاغذین پیراهن: (تا که دست قدر از دست تو بر بود قلم کاغذین پیرهن از دست قدر باد بدر) (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاغذین پیراهن
تصویر کاغذین پیراهن
کاغذین جامه: (ز خوبان داد میخواهم فغانی مهربانی کو ک که سازد کاغذین پیراهن از طومار افسون هم ک) (بابا فغانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاغذین باغ
تصویر کاغذین باغ
تختهای گل که در جشنها و عروسیها سازند: (کاغذین با غم سرا پا چون نباشم زخمدار جز بریدن نیست کردار چمن پیرای من) (ملا طغرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاغذین جامه
تصویر کاغذین جامه
((~. مِ))
جامه ساخته شده از کاغذ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاغذین جامه
تصویر کاغذین جامه
جامۀ کاغذی، جامه ای بوده از کاغذ که شخص دادخواه بر تن می کرده و نزد حاکم می رفته تا به شکایت او رسیدگی کند، کاغذین پیرهن، برای مثال کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک / رهنمونیم به پای علم داد نکرد (حافظ - ۲۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسپ کاغذی
تصویر اسپ کاغذی
صورت اسب که آتش بازان سازند و به آتش در حرکت آید اسپ باروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول کاغذی
تصویر پول کاغذی
ارز برگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادام کاغذی
تصویر بادام کاغذی
نوعی بادام با پوست نازک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیراهن کاغذی کردن
تصویر پیراهن کاغذی کردن
پیراهن کاغذی (کاغذین) کردن
کنایه از دادخواهی کردن
در قدیم رسم بوده که گاهی ستمدیده ای پیراهن یا جامۀ کاغذی بر تن می کرده و به پای علم داد می رفته تا داد او را از ستمگر بستانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل کاغذی
تصویر گل کاغذی
گلی که از کاغذ درست کنند
نوعی گل استکانی به رنگ بنفش یا سرخ کم رنگ و بسیار نازک و ظریف شبیه گلی که از کاغذ درست می کنند، بوتۀ این گیاه بزرگ و دارای ساقه های بلند و از دیوار یا پایه بالا می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه کاغذین
تصویر جامه کاغذین
لباسی کاغذی که بعضی دادخواهان برای آنکه جلب نظر پادشاه یا امیر را بکنند بر تن می کرده و موضوع دادخواهی خود را بر آن می نوشته اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل کاغذی
تصویر گل کاغذی
گل رخنه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
((~. غَ))
قطعه کاغذ مربعی شکل یا لوله ای که به جای دستمال ولی برای یک بار مصرف به کار برند
فرهنگ فارسی معین