جدول جو
جدول جو

معنی کاستانیو - جستجوی لغت در جدول جو

کاستانیو
(یُ)
اندرآ دل. نقاش ایتالیائی، متولد در ’کاستانیو’، واقع در ’موجللو’ شاگرد ’اوچللو’. وی در نقاشی یک رئالیست تواناست و علاوه بر آن در دورنما نیز مهارت دارد. (1390- 1457 میلادی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در موسیقی نوعی ساز مرکب از دو جفت کاسۀ کوچک کم عمق که به وسیلۀ نوار به هم وصل شده اند و با آویزان کردن نوار به انگشت شست و کمک گرفتن از کف دست و انگشتان دیگر، کاسه ها به هم برخورد کرده و آهنگ ایجاد می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باستانی
تصویر باستانی
قدیمی، دیرینه، تاریخی
فرهنگ فارسی عمید
ابوعبداﷲ، حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده (مؤلف به سال 730 هجری قمری) در فصل چهارم از باب پنجم نام وی در عداد مشایخ قبل از زمان خویش آورده است، (تاریخ گزیده چ اروپا ص 795)، و نیز رجوع به ’داستان’ (نام محل) شود
لغت نامه دهخدا
سزاوار مثل زدن، مثل زدنی،
- داستانی شدن، سزاوار مثل زدن گردیدن، مثل زدنی شدن، درخور شهره شدن گردیدن، درخور مثل سائر گشتن شدن:
سخن کز دهان بزرگان رود
چو نیکو بود داستانی شود،
ابوشکور،
مکافات بد گر کنی نیکوی
به گیتی درون داستانی شوی،
فردوسی،
،
(در ترکیب) : همداستانی، موافقت، مرافقت
لغت نامه دهخدا
(اُ)
بزمان ساسانیان ساخلو استان (ایالت). (ایران در زمان ساسانیان ترجمه یاسمی ص 455) ، پیدا و آشکار کردن. (منتهی الارب) ، ابانت بجای آوردن. (تاج المصادر بیهقی). دانستن. شناختن
لغت نامه دهخدا
قدیم، کهن، عتیق، دیرینه، قدیمی:
بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی
بسنگ اندرون بوده ای باستانی،
فرخی،
بدان خانه باستانی شدم
به هنجار چون آزمایشگری،
منوچهری،
بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست
ابوالشیص اعرابی باستانی،
منوچهری،
دلجویی کن که نیکوان را
دلجویی رسم باستانی است،
خاقانی،
لغت نامه دهخدا
منسوب است به کاسکان، (انساب سمعانی ورق 471 ب)، رجوع به کاسکان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاستانیت
تصویر کاستانیت
فرانسوی کفچک از ابزار های خنیا
فرهنگ لغت هوشیار
قدیمی کهن. یا آثار باستانی. آثار و ابنیه قدیمی و تاریخی اشیا عتیقه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به داستان. قصه یی روایی اساطیری، مقابل تاریخی: جمشید پادشاهیست داستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باستانی
تصویر باستانی
قدیمی، کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
منسوب به داستان، قصه یی، روایی، اساطیری، مقابل تاریخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
قصّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
Anecdotal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anecdotique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anecdótico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
เรื่องเล่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anekdotisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
анекдотичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anegdotyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
轶事的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anedótico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
حکایتی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
গল্পসঙ্কুল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
hadithi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
aneddotico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
hikayeci
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
일화적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
エピソードの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
анекдотичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
किस्सागोई
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anekdotik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anekdotisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
אנקדוטי
دیکشنری فارسی به عبری