جدول جو
جدول جو

معنی کاریکاتور - جستجوی لغت در جدول جو

کاریکاتور
تصویر کسی، چیزی یا صحنه ای که اغراق نقاش در ترسیم بعضی از جزئیات، آن را مضحک کرده است
تصویری از کاریکاتور
تصویر کاریکاتور
فرهنگ فارسی عمید
کاریکاتور
(تُ)
تصویر مسخرۀ چیزی که عموماً در جراید چاپ میشود. (فرهنگ نظام). شکل و تصویر مضحک. صورتی خنده آور از شخص یا چیزی
لغت نامه دهخدا
کاریکاتور
تصور مسخره چیزی که عموماً در جراید چاپ می شود، شکل و تصویر مضحک
تصویری از کاریکاتور
تصویر کاریکاتور
فرهنگ لغت هوشیار
کاریکاتور
نوعی نقاشی طنزآمیز که در آن طراحی برخی جزییات مبالغه می شود
تصویری از کاریکاتور
تصویر کاریکاتور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دستگاهی که سوخت اتومبیل را با هوا مخلوط و برای سوختن آماده می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اریگاتور
تصویر اریگاتور
ظرف فلزی یا لعابی با لولۀ لاستیکی برای شستشوی مجرای ادرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاریکاتوریست
تصویر کاریکاتوریست
کسی که کاریکاتور می کشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاریکاتورال
تصویر کاریکاتورال
فرانسوی خندکی خندستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریگاتور
تصویر اریگاتور
آفتابه، تلمبه دستی جهت آبپاشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاریکاتوریست
تصویر کاریکاتوریست
نقاشی که تصویرهای مضحک وخنده دار کشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاریکاتور یست
تصویر کاریکاتور یست
نقاشی که پیشه وی ساختن کاریکاتور است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاریکلماتور
تصویر کاریکلماتور
((لَ تُ))
نوعی کاربرد طنزآمیز و اژه ها
فرهنگ فارسی معین
((اِ تُ))
ظرف فلزی یا لعابی با لوله لاستیکی برای تنقیه یا شستشوی مجرای ادرار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاریکاتوریست
تصویر کاریکاتوریست
نقاشی که کارش کشیدن کاریکاتور است
فرهنگ فارسی معین