کارگردان (Director) نقش بسیار مهمی در خلق یک اثر سینمایی ایفا می کند. او مسئول هدایت تمامی جنبه های تولید فیلم است، از انتخاب بازیگران و هدایت آن ها گرفته تا نظارت بر فیلم برداری، ویرایش و پس تولید. برخی از کارگردانان با سبک های منحصر به فرد خود شناخته می شوند و توانسته اند تأثیر عمیقی بر تاریخ سینما بگذارند. در اینجا به چند کارگردان برجسته اشاره می شود که هر کدام در ژانرهای مختلف سینما تأثیرگذار بوده اند: 1. آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) - آثار برجسته : `روانی` (Psycho)، `پنجره پشتی` (Rear Window)، `سرگیجه` (Vertigo) - ویژگی ها : هیچکاک به عنوان `استاد تعلیق` شناخته می شود. او در خلق فضایی پرتنش و رازآلود مهارت داشت و اغلب از تکنیک های نوآورانه در فیلم برداری و تدوین استفاده می کرد. 2. استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) - آثار برجسته : `۲۰۰۱: ادیسه فضایی` (2001: A Space Odyssey)، `درخشش` (The Shining)، `پرتقال کوکی` (A Clockwork Orange) - ویژگی ها : کوبریک به دلیل دقت و کمال گرایی در کارهایش شناخته می شود. او اغلب ژانرها را تغییر می داد و با ساختن فیلم هایی با موضوعات متفاوت، از علمی-تخیلی تا ترسناک، توانست تأثیری ماندگار بر سینما بگذارد. 3. مارتین اسکورسیزی (Martin Scorsese) - آثار برجسته : `رفقای خوب` (Goodfellas)، `راننده تاکسی` (Taxi Driver)، `گاو خشمگین` (Raging Bull) - ویژگی ها : اسکورسیزی به خاطر نگاه عمیق و واقع گرایانه اش به شخصیت ها و داستان ها مشهور است. او در فیلم هایش اغلب به موضوعات مرتبط با جرم و جنایت، هویت، و روابط انسانی می پردازد. 4. کریستوفر نولان (Christopher Nolan) - آثار برجسته : `شوالیه تاریکی` (The Dark Knight)، `تلقین` (Inception) - ویژگی ها : نولان به خاطر داستان های پیچیده و استفاده از تکنیک های خاص در روایت داستان مشهور است. او اغلب از جلوه های ویژه کاربردی و ساختارهای غیر خطی در فیلم هایش استفاده می کند. 5. فرانسیس فورد کاپولا (Francis Ford Coppola) - آثار برجسته : سه گانه `پدرخوانده` (The Godfather), `اینک آخرالزمان` (Apocalypse Now) - ویژگی ها : کاپولا با ساخت سری فیلم های `پدرخوانده` توانست تصویری واقع گرایانه و پیچیده از زندگی مافیا به تصویر بکشد. او در خلق صحنه های حماسی و دیالوگ های به یادماندنی مهارت دارد. 6. آندری تارکوفسکی (Andrei Tarkovsky) - آثار برجسته : `سولاریس` (Solaris)، `آینه` (The Mirror)، `استاکر` (Stalker) - ویژگی ها : تارکوفسکی به خاطر استفاده از نمادها و تصاویر بصری پیچیده و شاعرانه در فیلم هایش مشهور است. او اغلب به موضوعات فلسفی و روحانی می پرداخت و سبک منحصر به فردی در سینما داشت. 7. کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino) - آثار برجسته : `داستان عامه پسند` (Pulp Fiction)، `بیل را بکش` (Kill Bill) - ویژگی ها : تارانتینو به خاطر دیالوگ های تیز و جذاب، استفاده از خشونت و ارجاعات متعدد به فرهنگ پاپ شناخته می شود. سبک او ترکیبی از ژانرهای مختلف است و فیلم هایش معمولاً دارای ساختاری غیرخطی هستند. این کارگردانان با خلق آثار ماندگار و نوآورانه، توانسته اند به نوعی فرهنگ و هنر سینما را شکل دهند و هر یک به شیوه ای خاص، تأثیری بزرگ بر تاریخ سینما گذاشته اند. کارگردان عنصر خلاق و مدیر اصلی خلق فیلم است و مجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام می دهند. مهمترین وظیفه ی کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح و بازی گرفتن درست از بازیگران است.
کارگردان (Director) نقش بسیار مهمی در خلق یک اثر سینمایی ایفا می کند. او مسئول هدایت تمامی جنبه های تولید فیلم است، از انتخاب بازیگران و هدایت آن ها گرفته تا نظارت بر فیلم برداری، ویرایش و پس تولید. برخی از کارگردانان با سبک های منحصر به فرد خود شناخته می شوند و توانسته اند تأثیر عمیقی بر تاریخ سینما بگذارند. در اینجا به چند کارگردان برجسته اشاره می شود که هر کدام در ژانرهای مختلف سینما تأثیرگذار بوده اند: 1. آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) - آثار برجسته : `روانی` (Psycho)، `پنجره پشتی` (Rear Window)، `سرگیجه` (Vertigo) - ویژگی ها : هیچکاک به عنوان `استاد تعلیق` شناخته می شود. او در خلق فضایی پرتنش و رازآلود مهارت داشت و اغلب از تکنیک های نوآورانه در فیلم برداری و تدوین استفاده می کرد. 2. استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) - آثار برجسته : `۲۰۰۱: ادیسه فضایی` (2001: A Space Odyssey)، `درخشش` (The Shining)، `پرتقال کوکی` (A Clockwork Orange) - ویژگی ها : کوبریک به دلیل دقت و کمال گرایی در کارهایش شناخته می شود. او اغلب ژانرها را تغییر می داد و با ساختن فیلم هایی با موضوعات متفاوت، از علمی-تخیلی تا ترسناک، توانست تأثیری ماندگار بر سینما بگذارد. 3. مارتین اسکورسیزی (Martin Scorsese) - آثار برجسته : `رفقای خوب` (Goodfellas)، `راننده تاکسی` (Taxi Driver)، `گاو خشمگین` (Raging Bull) - ویژگی ها : اسکورسیزی به خاطر نگاه عمیق و واقع گرایانه اش به شخصیت ها و داستان ها مشهور است. او در فیلم هایش اغلب به موضوعات مرتبط با جرم و جنایت، هویت، و روابط انسانی می پردازد. 4. کریستوفر نولان (Christopher Nolan) - آثار برجسته : `شوالیه تاریکی` (The Dark Knight)، `تلقین` (Inception) - ویژگی ها : نولان به خاطر داستان های پیچیده و استفاده از تکنیک های خاص در روایت داستان مشهور است. او اغلب از جلوه های ویژه کاربردی و ساختارهای غیر خطی در فیلم هایش استفاده می کند. 5. فرانسیس فورد کاپولا (Francis Ford Coppola) - آثار برجسته : سه گانه `پدرخوانده` (The Godfather), `اینک آخرالزمان` (Apocalypse Now) - ویژگی ها : کاپولا با ساخت سری فیلم های `پدرخوانده` توانست تصویری واقع گرایانه و پیچیده از زندگی مافیا به تصویر بکشد. او در خلق صحنه های حماسی و دیالوگ های به یادماندنی مهارت دارد. 6. آندری تارکوفسکی (Andrei Tarkovsky) - آثار برجسته : `سولاریس` (Solaris)، `آینه` (The Mirror)، `استاکر` (Stalker) - ویژگی ها : تارکوفسکی به خاطر استفاده از نمادها و تصاویر بصری پیچیده و شاعرانه در فیلم هایش مشهور است. او اغلب به موضوعات فلسفی و روحانی می پرداخت و سبک منحصر به فردی در سینما داشت. 7. کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino) - آثار برجسته : `داستان عامه پسند` (Pulp Fiction)، `بیل را بکش` (Kill Bill) - ویژگی ها : تارانتینو به خاطر دیالوگ های تیز و جذاب، استفاده از خشونت و ارجاعات متعدد به فرهنگ پاپ شناخته می شود. سبک او ترکیبی از ژانرهای مختلف است و فیلم هایش معمولاً دارای ساختاری غیرخطی هستند. این کارگردانان با خلق آثار ماندگار و نوآورانه، توانسته اند به نوعی فرهنگ و هنر سینما را شکل دهند و هر یک به شیوه ای خاص، تأثیری بزرگ بر تاریخ سینما گذاشته اند. کارگردان عنصر خلاق و مدیر اصلی خلق فیلم است و مجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام می دهند. مهمترین وظیفه ی کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح و بازی گرفتن درست از بازیگران است.
دانندۀ کار. شناسنده، هوشمند و عاقل و دانا و زیرک و قابل و هنرمند و حاذق و کارآزموده. (ناظم الاطباء). مطلع و خبیر. دانندۀ کار و خبردار از کار. بصیر. صاحب معلومات. کافی. قلّب: بهرام ملک برگفت و کاردان به شهرها فرستاد. (ترجمه طبری بلعمی). یکی مرد فرزانۀ کاردان بر آن مردم مرز بد مرزبان. فردوسی. هم از فیلسوفان بسیاردان سخنگوی و از مردم کاردان. فردوسی. همی گفت با هر که بد کاردان بزرگان بیدار و بسیاردان. فردوسی. شکر ایزد را که ما را خسرویست کارساز و کاربین و کاردان. فرخی. هم از کودکی بود خسرومنش خردمند و کوشنده و کاردان. فرخی. بوقت عطا خوش خوئی تازه روئی بروز دغا پر دلی کاردانی. فرخی. بوسهل حمدوی شاید مر این کار را که هم شهم است و هم کافی و هم کاردان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395). بزرگا و بارفعتا که کار امارتست اگر به دست پادشاه کامکار و کاردان محتشم افتد. (ایضاً ص 386). خواجه عبدالصمد کدخدای خوارزمشاه در کاردانی و کفایت یار نداشت. (ایضاً ص 320). دولت کاردان و کار گذار در همه کار پیشکار تو باد. مسعودسعد. او خود سلطانی بود ساکن و عادل و کاردان و رعیت دوست. (کتاب النقض ص 414). آنها که به عقل کاردانند بید انجیر از چنار دانند. خاقانی. چنین زد مثل کاردان بزرگ که پاس شبانست پابند گرگ. نظامی. کنیزی کاردان را گفت آن ماه بخدمت خیز و بیرون رو سوی شاه. نظامی. زنی کاردانست و سامان شناس نداند کسی سیم او را قیاس. نظامی. چنین گوید آن کاردان فیلسوف که بر کار آفاق بودش وقوف. نظامی. کار کن ز آنکه بهتر است ترا کار کردن ز کاردان گفتن. عطار. بزرگ و زبان آور و کاردان حکیم و سخنگوی و بسیاردان. سعدی (بوستان). برآورد سر مرد بسیاردان چنین گفت کای خسرو کاردان. سعدی (بوستان). بر عقل من نخندی گر در غمش بگریم کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان. سعدی (طیبات). کار به کاردان سپارید. (منسوب به انوشیروان از تاریخ گزیده). دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش وز شما پنهان نشاید کرد سر میفروش. حافظ. بر این جان پریشان رحمت آرید که وقتی کاردانی کاملی بود. حافظ. ، نوکر. چاکر. خدمتگزار: چو دیدندشان کاردانان شاه نهادندشان عزت و دستگاه. شمسی (یوسف و زلیخا). گهی ساقی و کاردانش بود گهی چتر و گه سایبانش بود. اسدی. ، شاعر. (ناظم الاطباء) ، وزیر. (جهانگیری) (برهان). وزیر اول پادشاه. (ناظم الاطباء). کاردار. (جهانگیری) (برهان) : نیک اختیار کرد خداوند ما وزیر زین اختیار کرد جهان سر بسر منیر کار جهان به دست یکی کاردان سپرد تا زو همه جهان چو خورنق شد و سدیر. فرخی (از جهانگیری، و دیوان چ عبدالرسولی ص 191). ج، کاردانان: وزان پس همه کاردانان اوی [اردشیر شهنشاه کردند عنوان اوی. فردوسی
دانندۀ کار. شناسنده، هوشمند و عاقل و دانا و زیرک و قابل و هنرمند و حاذق و کارآزموده. (ناظم الاطباء). مطلع و خبیر. دانندۀ کار و خبردار از کار. بصیر. صاحب معلومات. کافی. قُلَّب: بهرام ملک برگفت و کاردان به شهرها فرستاد. (ترجمه طبری بلعمی). یکی مرد فرزانۀ کاردان بر آن مردم مرز بُد مرزبان. فردوسی. هم از فیلسوفان بسیاردان سخنگوی و از مردم کاردان. فردوسی. همی گفت با هر که بد کاردان بزرگان بیدار و بسیاردان. فردوسی. شکر ایزد را که ما را خسرویست کارساز و کاربین و کاردان. فرخی. هم از کودکی بود خسرومنش خردمند و کوشنده و کاردان. فرخی. بوقت عطا خوش خوئی تازه روئی بروز دغا پر دلی کاردانی. فرخی. بوسهل حمدوی شاید مر این کار را که هم شهم است و هم کافی و هم کاردان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395). بزرگا و بارفعتا که کار امارتست اگر به دست پادشاه کامکار و کاردان محتشم افتد. (ایضاً ص 386). خواجه عبدالصمد کدخدای خوارزمشاه در کاردانی و کفایت یار نداشت. (ایضاً ص 320). دولت کاردان و کار گذار در همه کار پیشکار تو باد. مسعودسعد. او خود سلطانی بود ساکن و عادل و کاردان و رعیت دوست. (کتاب النقض ص 414). آنها که به عقل کاردانند بید انجیر از چنار دانند. خاقانی. چنین زد مثل کاردان بزرگ که پاس شبانست پابند گرگ. نظامی. کنیزی کاردان را گفت آن ماه بخدمت خیز و بیرون رو سوی شاه. نظامی. زنی کاردانست و سامان شناس نداند کسی سیم او را قیاس. نظامی. چنین گوید آن کاردان فیلسوف که بر کار آفاق بودش وقوف. نظامی. کار کن ز آنکه بهتر است ترا کار کردن ز کاردان گفتن. عطار. بزرگ و زبان آور و کاردان حکیم و سخنگوی و بسیاردان. سعدی (بوستان). برآورد سر مرد بسیاردان چنین گفت کای خسرو کاردان. سعدی (بوستان). بر عقل من نخندی گر در غمش بگریم کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان. سعدی (طیبات). کار به کاردان سپارید. (منسوب به انوشیروان از تاریخ گزیده). دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش وز شما پنهان نشاید کرد سر میفروش. حافظ. بر این جان پریشان رحمت آرید که وقتی کاردانی کاملی بود. حافظ. ، نوکر. چاکر. خدمتگزار: چو دیدندشان کاردانان شاه نهادندشان عزت و دستگاه. شمسی (یوسف و زلیخا). گهی ساقی و کاردانش بود گهی چتر و گه سایبانش بود. اسدی. ، شاعر. (ناظم الاطباء) ، وزیر. (جهانگیری) (برهان). وزیر اول پادشاه. (ناظم الاطباء). کاردار. (جهانگیری) (برهان) : نیک اختیار کرد خداوند ما وزیر زین اختیار کرد جهان سر بسر منیر کار جهان به دست یکی کاردان سپرد تا زو همه جهان چو خورنق شد و سدیر. فرخی (از جهانگیری، و دیوان چ عبدالرسولی ص 191). ج، کاردانان: وزان پس همه کاردانان اوی [اردشیر شهنشاه کردند عنوان اوی. فردوسی
از مفردات پزشکی و از گیاهانی است که سرشاخه اش در طب مورد استفاده است، (کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 215)، فوتنج نهری، حبق التمساح، حبق الماء، کلمنتون، نعناع بری، قلمنت، قلمنتون
از مفردات پزشکی و از گیاهانی است که سرشاخه اش در طب مورد استفاده است، (کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 215)، فوتنج نهری، حبق التمساح، حبق الماء، کلمنتون، نعناع بری، قلمنت، قلمنتون
نام یکی از دو پسر ’پپن لو برف’ (پپن قصیر) وی به سال 771 میلادی درگذشت، و پس از او برادرش شارل ملقب به شارل کبیر (شارلمانی) بتنهائی پادشاهی یافت. (ازتاریخ قرون وسطی، تألیف آلبرماله چ هژیر ص 117)
نام یکی از دو پسر ’پپن لو برف’ (پپن قصیر) وی به سال 771 میلادی درگذشت، و پس از او برادرش شارل ملقب به شارل کبیر (شارلمانی) بتنهائی پادشاهی یافت. (ازتاریخ قرون وسطی، تألیف آلبرماله چ هژیر ص 117)
دهی از دهستان دهشال بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان در 9هزارگزی شمال خاوری آستانه و سه هزارگزی دهشال، جلگه و معتدل مرطوب و مالاریائی است، سکنه 289 تن، محصول آن برنج و کنف و ابریشم و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است، چهار باب دکان دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان دهشال بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان در 9هزارگزی شمال خاوری آستانه و سه هزارگزی دهشال، جلگه و معتدل مرطوب و مالاریائی است، سکنه 289 تن، محصول آن برنج و کنف و ابریشم و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است، چهار باب دکان دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
کسی که کارها را روبراه میکند. مدیر. سرکار: رجل ٌ قلب، مردی کارگردان. (محمود بن عمر ربنجنی) ، در تداول امروز بکسی گویند که نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد: کارگردان سینما و تآتر و تبلیغات، ج، کارگردانان: کارگردانان مجلس
کسی که کارها را روبراه میکند. مدیر. سرکار: رجل ٌ قلب، مردی کارگردان. (محمود بن عمر ربنجنی) ، در تداول امروز بکسی گویند که نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد: کارگردان سینما و تآتر و تبلیغات، ج، کارگردانان: کارگردانان مجلس
کسی که با زبان خوش مردم را فریب دهد، (فرهنگ نظام)، حقه باز، شیاد، چاخان، چاچول، چاچولباز، یارم باز، و در ’هدایۀ’ ابوبکر ربیع بن احمد الاخوینی البخاری، مفتعلان بجشکان به معنای اطبای شارلاتان آمده است، (از یادداشت مؤلف)
کسی که با زبان خوش مردم را فریب دهد، (فرهنگ نظام)، حقه باز، شیاد، چاخان، چاچول، چاچولباز، یارم باز، و در ’هدایۀ’ ابوبکر ربیع بن احمد الاخوینی البخاری، مفتعلان بجشکان به معنای اطبای شارلاتان آمده است، (از یادداشت مؤلف)