- کارطلبی (طَ لَ)
بهادری و جنگجوئی. (غیاث) (آنندراج) ، عمل کارطلب. جستجوی کار
معنی کارطلبی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زردوزی شده، (ناظم الاطباء)
(دُ طَ لَ)
لغت نامه دهخدا
حالت درطلب. جویای در بودن. طالب در بودن:
در می طلبید و درنمی یافت
در درطلبی عنان نمی تافت.
نظامی
در می طلبید و درنمی یافت
در درطلبی عنان نمی تافت.
نظامی
(پَ رَ / رِ)
لغت نامه دهخدا
کنایه از شجاع و بهادر. (غیاث) (آنندراج). کسی که در جستجو و تلاش کار باشد. (ناظم الاطباء). کارجو. کارخواه
کار خواه دلیر آنکه در جستجو و تلاش کار است، کار زار طلبی شجاعت بهادری
کار خواهی دلیری جنگجویی جستجوی برای کار، کار زار طلبی شجاعت بهادری
