جدول جو
جدول جو

معنی کاربرد - جستجوی لغت در جدول جو

کاربرد
((بُ))
به کار بردن، بهره گرفتن
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
فرهنگ فارسی معین
کاربرد
استعمال، مصرف
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
فرهنگ واژه فارسی سره
کاربرد
استعمال، استفاده، مصرف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کاربرد
طلبٌ
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به عربی
کاربرد
Applicability
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کاربرد
applicabilité
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کاربرد
การใช้งาน
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به تایلندی
کاربرد
اطلاقیت
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به اردو
کاربرد
প্রযোজ্যতা
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به بنگالی
کاربرد
適用性
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کاربرد
matumizi
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کاربرد
uygulanabilirlik
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کاربرد
适用性
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به چینی
کاربرد
ישימות
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به عبری
کاربرد
적용 가능성
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به کره ای
کاربرد
penerapan
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کاربرد
लागूता
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به هندی
کاربرد
toepasbaarheid
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به هلندی
کاربرد
applicabilità
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کاربرد
aplicabilidad
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کاربرد
застосовність
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کاربرد
применимость
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به روسی
کاربرد
zastosowalność
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به لهستانی
کاربرد
Anwendbarkeit
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به آلمانی
کاربرد
aplicabilidade
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاربردن
تصویر کاربردن
ترتیب دادن امور: (مردی بود نام او سوفرای... فیروز را بروی ایمنی بود و او را از سیستان طلب کرد بر همه مملکت خویش کدخدای کرد و گنج - خانه و عیال و سپاه که آنجا بماند همه بوی سپرد تا کار همی برد) (تاریخ بلعمی)، بکار زدن استعمال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
Applicative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
applicatif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
aplicativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
прикладний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
прикладной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
aplikacyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
anwendungsbezogen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
aplicativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
applicativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی