جدول جو
جدول جو

معنی کارآموزی - جستجوی لغت در جدول جو

کارآموزی
کار آموختن، کار یاد گرفتن، واحد درسی دانشگاهی به منظور کسب تجربه در رشتۀ تحصیلی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
فرهنگ فارسی عمید
کارآموزی
دوره ای است که اشخاصی که وارد خدمت میشوند بی حقوق برای آشنا شدن بکار خدمت میکنند، این کلمه بجای ’استاژ’ پذیرفته شده، (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
کارآموزی
دوره ایست که اشخاصی که وارد خدمت می شوند بی حقوق برای آشنا شدن بکار خدمت می کنند، مشغول کار آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
کارآموزی
عمل کارآموز (واژه فرهنگستان)، دوره ای که اشخاص وارد خدمت می شوند و بدون گرفتن حقوق برای آشنا شدن به کار خدمت می کنند
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
فرهنگ فارسی معین
کارآموزی
التّدريب الدّاخليّ
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به عربی
کارآموزی
Apprenticeship, Internship, Traineeship
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کارآموزی
apprentissage, stage
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کارآموزی
aprendizaje, pasantía, prácticas
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کارآموزی
aprendizado, estágio
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کارآموزی
Ausbildung, Praktikum
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به آلمانی
کارآموزی
praktyka, staż
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به لهستانی
کارآموزی
ученичество , стажировка
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به روسی
کارآموزی
شاگردی , انٹرن شپ , تربیتی مدت
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به اردو
کارآموزی
শিক্ষানবিশী , ইন্টার্নশিপ , প্রশিক্ষণকাল
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به بنگالی
کارآموزی
การฝึกงาน , การฝึกงาน
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به تایلندی
کارآموزی
mafunzo, mafunzo ya kazi
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کارآموزی
çıraklık, staj
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کارآموزی
見習い , インターンシップ , 見習い期間
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کارآموزی
учнівство , стажування
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کارآموزی
חניכות , הִתְמַחוּת , הִתמַחוּת
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به عبری
کارآموزی
견습 , 인턴십 , 견습
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به کره ای
کارآموزی
magang
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کارآموزی
प्रशिक्षुता , इंटर्नशिप , प्रशिक्षुता
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به هندی
کارآموزی
leertijd, stage
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به هلندی
کارآموزی
apprendistato, tirocinio
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کارآموزی
学徒期 , 实习
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کارآشوبی
تصویر کارآشوبی
کارشکنی، برای مثال ز کارآشوبی مریم برآسود / رطب بی استخوان شد شمع بی دود (نظامی ۲ - ۲۳۹)، آشفتگی و خرابی کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارآموز
تصویر کارآموز
کسی که در حال یاد گرفتن کاری است، دانشجویی که برای کسب مهارت و تجربه در رشتۀ تحصیلی خود در جایی کار می کند، کسی که به دیگری چیزی می آموزد، تعلیم دهنده
فرهنگ فارسی عمید
کسی که مشغول آموختن کار است، این کلمه بجای ’استاژیر’ پذیرفته شده، (فرهنگستان)، دانشمند و هوشیار و زیرک و بافراست، و حاذق و مجرب و تجربه کرده، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کسی که مشغول آموختن کاریست. توضیح فرهنگستان این کلمه را بجای پذیرفته است، دانشمند مطلع، حاذق مجرب
فرهنگ لغت هوشیار
عمل کار آموز، دوره ای که اشخاص وارد خدمت میشوند و بدون گرفتن حقوق برای آشنا شدن بکار خدمت کنند استاژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارآشوبی
تصویر کارآشوبی
کارشکنی، خرابی کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارآموز
تصویر کارآموز
کسی که مشغول آموختن کاری است، دانشمند، مطلع، حاذق، مجرب
فرهنگ فارسی معین
تازه کار، شاگرد، کارورز، مبتدی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اگر خواب ببینید به عنوان کارآموز در جایی استخدام شده اید، نشانه آن است که می کوشید میان دوستان و رقبای خود به مقام و منزلتی دست یابید. .
فرهنگ جامع تعبیر خواب