جدول جو
جدول جو

معنی کارآزمود - جستجوی لغت در جدول جو

کارآزمود
(دَ / دِ)
مخفف کارآزموده. تجربه دیده. از کار درآمده. مجرب. کارآزمای:
بجوئیم رخشت بیاریم زود
ایا پرهنرمرد کارآزمود.
فردوسی.
و رجوع به کارآزموده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کارآزمای
تصویر کارآزمای
کارآزماینده، تجربه کننده، تجربه کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
کاردان، کارآزموده، شایسته، کسی که کارها را به خوبی انجام می دهد، چیزی که به کار آید و سودمند باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارآزموده
تصویر کارآزموده
کاردیده، تجربه دیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارآموز
تصویر کارآموز
کسی که در حال یاد گرفتن کاری است، دانشجویی که برای کسب مهارت و تجربه در رشتۀ تحصیلی خود در جایی کار می کند، کسی که به دیگری چیزی می آموزد، تعلیم دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارآزمودگی
تصویر کارآزمودگی
عمل کارآزموده، کارآزموده بودن، برای مثال ز تدبیر پیر کهن برمگرد / که کارآزموده بود سالخورد (سعدی۱ - ۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
(شَ / شِ/ شُ دَ / دِ)
صورت دیگری است از ناآزموده. رجوع به آزموده و ناآزموده شود
لغت نامه دهخدا
(پَ فُ)
تجربه کننده. مجرب. تجربه کار. ممارس. کارآزمود. کارآزموده:
چو گیو و چو رهام کارآزمای
چو گرگین و خرّاد فرخنده رای.
فردوسی.
همی خواهداین پیر کارآزمای
که ترکان بجنگ اندر آرند پای.
فردوسی.
همی گفت کای باب کارآزمای
چرائی بدین خیره بودن بپای.
فردوسی.
ندیدند کارآزمایان صواب
که شاه افکند کشتی آنجا بر آب.
نظامی.
چنان کرد گنجور کارآزمای
که فرمود شاهنشه خوب رای.
نظامی.
شنید این سخن مرد کارآزمای
کهن سال و پروردۀ پخته رای.
سعدی (بوستان).
پسر پیش بین بود و کارآزمای
پدررا ثنا گفت کای نیکرای.
سعدی (بوستان).
و رجوع به کارآزمایی شود
لغت نامه دهخدا
کسی که مشغول آموختن کار است، این کلمه بجای ’استاژیر’ پذیرفته شده، (فرهنگستان)، دانشمند و هوشیار و زیرک و بافراست، و حاذق و مجرب و تجربه کرده، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زْ / زِ دَ / دِ)
عمل کارآزموده. رجوع به کارآزموده شود
لغت نامه دهخدا
(یِ تَ / تِ)
مجرب. کاردیده. تجربه دیده. صاحب تجربه. کارآزمود. کارآزمای:
برفتند کارآزموده سوار
پس پشت ایرانیان چل هزار.
فردوسی.
یکی انجمن ساخت (افراسیاب) از بخردان
هشیوار و کارآزموده ردان.
فردوسی.
شمردند بر میمنه سه هزار
زره دار و کارآزموده سوار.
فردوسی.
تنی چند از مردان واقعه دیده و کارآزموده بفرستادند. (گلستان).
ز تدبیر پیر کهن برمگرد
که کارآزموده بود سالخورد.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
آنکه کارها را به نیکوئی انجام دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار آزمود
تصویر کار آزمود
کار آزموده (بجوییم رخشت بیاریم زود ایا پرهنر مرد کار آزمود،)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارآزمای
تصویر کارآزمای
مجرب، تجربه کننده، کارآزموده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار آزموده
تصویر کار آزموده
کار دیده تجربه دیده مجرب تجربه کار: (گفت: بر رای خردمندان کار آزموده پوشیده نیست) (مرزبان نامه تهران)
فرهنگ لغت هوشیار
نامجرب بی تجربه ناشی: برمردم نا آزموده ایمن مباش و آزموده از دست مده... {مقابل آزموده، امتحان نکرده: مخورآب نا آزموده نخست بدیگردهانی کن آن بازجست. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارآزموده
تصویر کارآزموده
مجرب، کاردیده، تجربه دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارآزموده
تصویر کارآزموده
((زِ دِ))
باتجربه، کاردیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارآموز
تصویر کارآموز
کسی که مشغول آموختن کاری است، دانشمند، مطلع، حاذق، مجرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
((مَ))
شایسته، کاردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کار آزموده
تصویر کار آزموده
متخصص، مجرب، با تجربه، ماهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
مفید
فرهنگ واژه فارسی سره
تازه کار، شاگرد، کارورز، مبتدی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
باتجربه، حاذق، خبره، قابل، کارآمد، کاردان، کارکشته، مجرب
متضاد: بی تجربه، تازه کار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اگر خواب ببینید به عنوان کارآموز در جایی استخدام شده اید، نشانه آن است که می کوشید میان دوستان و رقبای خود به مقام و منزلتی دست یابید. .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
Efficient
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
efficient
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
eficiente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
effizient
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
efektywny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
эффективный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
ефективний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
eficiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
efficiente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کارآمد
تصویر کارآمد
efficiënt
دیکشنری فارسی به هلندی