جدول جو
جدول جو

معنی کادوئن - جستجوی لغت در جدول جو

کادوئن
(بَ)
حاکم نشین ناحیۀ ’دوردونی’ اروندیسمان ’برژراس’. سکنه 420 تن. صومعه ای بزرگ و باشکوه دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی خاک رس با رنگی سفید که دارای مقدار کمی پتاس است و در چینی سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کادویی
تصویر کادویی
ویژگی اجناس مناسب برای هدیه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جادوزن
تصویر جادوزن
زن جادوگر، زن افسونگر
آنکه سحر و جادو به کار ببرد، آنکه سحر و جادو را از کار بیندازد و باطل کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاروان
تصویر کاروان
گروه مسافرانی که با هم سفر می کنند، کنایه از چیزی که اجزای آن به دنبال هم می آید، اتاقک چرخ داری که به پشت اتومبیل وصل می شود و برای حمل کالا، حیوانات و اقامت در سفر مورد استفاده قرار می گیرد
کاروان زدن: کنایه از دزدیدن اموال مسافران کاروان با حمله به آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادوان
تصویر شادوان
پردۀ بزرگی که در قدیم جلو بارگاه سلاطین می کشیدند، سراپرده، شاروان، شادربان
فرهنگ فارسی عمید
(کُ ءِ)
ولایتی بسیار محدود در مکانی که امروز بهتان (بحتان) و جزیره ابن عمر گویند. این ولایت را در قدیم قردو میگفته اند و مورخان یونانی کردوئن خوانده اند. در آن ولایت سه شهر بر روی دجله بود به نامهای ساریسا، ساتلکا، پینکا (فینک). (از کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 90)
لغت نامه دهخدا
(اِ ءَ)
مردم گل که شهر عمده آنان بیبراکت (اتن) بود. بنابر درخواست ایشان سزار بگل شد ولی بعدها آنان با ورسن ژتریکس متحد شدند
لغت نامه دهخدا
مغرب مکران
لغت نامه دهخدا
تصویری از کادویی
تصویر کادویی
پیشکشی
فرهنگ لغت هوشیار
خاکی که از تغییر شکل یافتن سنگهای آذرین گرانیتی یا فلدسپاتها (اغلب فلدسپات اورتوز) یا دیگر سنگهای آذرین که دارای ترکیبات سیلیکات آلومین باشند حاصل میشود. چون تغییر شکل این قبیل سنگهای آذرین به کائولن بر اثر تاثیر آبهای اسیدی (آب باران بر اثر حل گاز کربنیک هوا در آن) بمرور زمان انجام میگردد بدین جهت تشکیلات کائولن در مجاورت سنگهای آذرین قدیمی غالبا دیده میشود. فرمول کائولن را میتوان بصورت 2 آب اکسید آلومینیوم 2 اکسید سیلیسیم نوشت و بنابراین یک سیلیکات ئیدراته آلومینیوم است. کائولن بطوریکه از فرمولش مشاهده میشود یک رست خالص است و همه خواص خاکهای رست را دارد یعنی با آب بخوبی خمیر میشود و خمیر چسبناکی میدهد و چون جاذب الرطوبه است بزبان میچسبد و بر اثر حرارت تبدیل به سفال سفید رنگی میگردد که همان چینی است و بدین جهت کائولن را بنام خاک چینی نیز مینامند. وجه تسمیه آن بدین مناسبت است که تشکیلات کائولن در چین و ژاپن زیاد است و اول دفعه استفاده از خاک چینی جهت ساختن ظروف در مملکت چین انجام شده است خاک چینی سنگ چینی حجر لبنی. فرانسوی خاک چینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاروان
تصویر کاروان
عده ای مسافر که همگی با هم مسافرت کنند، قافله هم نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاروان
تصویر کاروان
قافله، عده ای مسافر که با هم حرکت کنند، کاربان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاروان
تصویر کاروان
قافله، قبیله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
Elfish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
elfique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
peri
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
পরী জাতীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
kama pepo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
엘프 같은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
エルフのような
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
אלפי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
परियों जैसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
ельфійський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
เหมือนเอลฟ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
elfachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
de elfo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
elfico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
de elfo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
精灵的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
elficki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
elfenhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
эльфийский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
پریوں جیسا
دیکشنری فارسی به اردو