در اسپانی بنام ’کادیز’ خوانده میشود، شهری در اسپانی (اندالوزی) حاکم نشین ایالت، سکنه 79000 تن، بندر نظامی برکنار اقیانوس اطلس در جزیره لئون، به سال 1823 به تصرف فرانسویان درآمد
در اسپانی بنام ’کادیز’ خوانده میشود، شهری در اسپانی (اندالوزی) حاکم نشین ایالت، سکنه 79000 تن، بندر نظامی برکنار اقیانوس اطلس در جزیره لئون، به سال 1823 به تصرف فرانسویان درآمد
کاسمو، موی خوک بود که کفشگران بر رشته بندند، (لغت فرس)، موی سبلت خوک و روباه باشد که کفشگران دارند، (صحاح الفرس)، موی خوک نر را گویند چه کاس بمعنی خوک نر هم آمده است بعضی گویند موی سبلت خوک است و آن را به عربی هلب خوانند و بعضی گفته اند موی سبلت روباه است، (برهان)، موی خوک، چه کاس بمعنی خوک است، (غیاث)، هلب، (دهار)، هلبه: چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ چو شاخ بید درختان او تهی از بار، فرخی، و رجوع به کاس شود، رشتۀ باریکی را نیز گفته اند که کفشگران و موزه دوزان بر سر سوزن کشند و ریسمان گنده ای را که بدان کفش و موزه دوزند و به آن پیوند کنند، (برهان) : آب تو از تغاره و کسبت ز کاسموی، سوزنی، چو نیست رخصت در شرع خام کردن خوک ادیم کردن و بفروختن بزرّ و بسیم بهجو باز کنم کاسموی روی سهیل دهم به کفشگران رایگان به حکم حکیم، سوزنی
کاسمو، موی خوک بود که کفشگران بر رشته بندند، (لغت فرس)، موی سبلت خوک و روباه باشد که کفشگران دارند، (صحاح الفرس)، موی خوک نر را گویند چه کاس بمعنی خوک نر هم آمده است بعضی گویند موی سبلت خوک است و آن را به عربی هلب خوانند و بعضی گفته اند موی سبلت روباه است، (برهان)، موی خوک، چه کاس بمعنی خوک است، (غیاث)، هلب، (دهار)، هلبه: چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ چو شاخ بید درختان او تهی از بار، فرخی، و رجوع به کاس شود، رشتۀ باریکی را نیز گفته اند که کفشگران و موزه دوزان بر سر سوزن کشند و ریسمان گنده ای را که بدان کفش و موزه دوزند و به آن پیوند کنند، (برهان) : آب تو از تغاره و کسبت ز کاسموی، سوزنی، چو نیست رخصت در شرع خام کردن خوک ادیم کردن و بفروختن بزرّ و بسیم بهجو باز کنم کاسموی روی سهیل دهم به کفشگران رایگان به حکم حکیم، سوزنی
بمعنی کالجوش است، (برهان) (آنندراج) (از شعوری ج 2 ورق 242)، و آن نان ریزه ریزه کرده باشد که با کشک و روغن و مغز گردکان و ادویه گرم جوشانیده خورند و آن را در خراسان اشکنه قروتی گویند، (برهان)، اشکنۀ کشک دار، رجوع به کالجوش شود
بمعنی کالجوش است، (برهان) (آنندراج) (از شعوری ج 2 ورق 242)، و آن نان ریزه ریزه کرده باشد که با کشک و روغن و مغز گردکان و ادویه گرم جوشانیده خورند و آن را در خراسان اشکنه قروتی گویند، (برهان)، اشکنۀ کشک دار، رجوع به کالجوش شود
تیره ای است از گیاهان که اصل آنها امریکائی است، با تیره های دیگر اختلاف کلی دارند زیرا که ساقه های آنها بسیار ضخیم شده و غالباً از حالت استوانه ای خارج گشته و برگهای آنها بصورت خارهای کوچکی در نقاط مختلف ساقه درآمده است و آن گلهای گوناگون دارد، این گیاهان را در ایران بر حسب شکل ساقه بنام های گل مار و گل خنجری و گل تافتونی مینامند، (گیاه شناسی گل گلاب ص 229)، زبان مادرشوهر، ، انجیر هندی، صبار، انجیر فرنگی، شجرالصبار، (فرهنگ نفیسی) (گیاه شناسی گل گلاب ص 230)
تیره ای است از گیاهان که اصل آنها امریکائی است، با تیره های دیگر اختلاف کلی دارند زیرا که ساقه های آنها بسیار ضخیم شده و غالباً از حالت استوانه ای خارج گشته و برگهای آنها بصورت خارهای کوچکی در نقاط مختلف ساقه درآمده است و آن گلهای گوناگون دارد، این گیاهان را در ایران بر حسب شکل ساقه بنام های گل مار و گل خنجری و گل تافتونی مینامند، (گیاه شناسی گل گلاب ص 229)، زبان مادرشوهر، ، انجیر هندی، صبار، انجیر فرنگی، شجرالصبار، (فرهنگ نفیسی) (گیاه شناسی گل گلاب ص 230)
وهبی تادروس بک، ناظر مدارس قبطیه در قاهره و معلم سابق زبانها در مدرسه ’الاقباط بحاره السقایین’. او راست: 1- الاثر الجلیل فی رثاء افندینا اسماعیل چ مصر 1313 هجری قمری 2- الاثر النفیس فی تاریخ بطرس الاکبر و محاکمه الکسیس، چ بولاق 1322 هجری قمری 1904/ میلادی در 160 صفحه. 3- ترجمه الامیرعریان بک، رئیس سابق کتاب نظارت مالیه و در آخر آن مرثیه ای برای وی و مدح باسیلی بک مستشار محکمۀ استیناف، چ بولاق 1305 هجری قمری/ 1888م. در 12 صفحه. 4- الخلاصه الذهبیه فی اللغه العربیه در بولاق بسال 1292 ه. ق. 5- عنوان التوفیق فی قصه سیدنا یوسف الصدیق که در آخر آن مقدمه ای ادبی است. در مطبعه الاعلامیه بسال 1302 هجری قمری در 88 صفحه چاپ شده. 6- مرآه الظرف فی فن الصرف، در مصر بسال 1307 هجری قمری در 103 صفحه طبع شده. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1924- 1925)
وهبی تادروس بک، ناظر مدارس قبطیه در قاهره و معلم سابق زبانها در مدرسه ’الاقباط بحاره السقایین’. او راست: 1- الاثر الجلیل فی رثاء افندینا اسماعیل چ مصر 1313 هجری قمری 2- الاثر النفیس فی تاریخ بطرس الاکبر و محاکمه الکسیس، چ بولاق 1322 هجری قمری 1904/ میلادی در 160 صفحه. 3- ترجمه الامیرعریان بک، رئیس سابق کتاب نظارت مالیه و در آخر آن مرثیه ای برای وی و مدح باسیلی بک مستشار محکمۀ استیناف، چ بولاق 1305 هجری قمری/ 1888م. در 12 صفحه. 4- الخلاصه الذهبیه فی اللغه العربیه در بولاق بسال 1292 هَ. ق. 5- عنوان التوفیق فی قصه سیدنا یوسف الصدیق که در آخر آن مقدمه ای ادبی است. در مطبعه الاعلامیه بسال 1302 هجری قمری در 88 صفحه چاپ شده. 6- مرآه الظرف فی فن الصرف، در مصر بسال 1307 هجری قمری در 103 صفحه طبع شده. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1924- 1925)
ژوزه، یکی از طباعان معروف قرن 16 میلادی است، مطبعۀ بزرگی در پاریس تأسیس کرد، و بطبع و نشر مقدار کثیری از آثار نافعه خدمت کرده و بترقی فن طبع کوشیده است، رجوع به مادۀ بعد شود، (قاموس الاعلام ترکی)
ژوزه، یکی از طباعان معروف قرن 16 میلادی است، مطبعۀ بزرگی در پاریس تأسیس کرد، و بطبع و نشر مقدار کثیری از آثار نافعه خدمت کرده و بترقی فن طبع کوشیده است، رجوع به مادۀ بعد شود، (قاموس الاعلام ترکی)
نام مبارزی است کشانی و او پادشاه سنجاب بود و تابه ملک روم ولایت داشت، بمدد افراسیاب آمد و رستم اورا بخم کمند گرفت و کشت، (برهان) (فرهنگ نظام)، از بهادران توران، (حبیب السیر ج 1 چ فردوسی تهران)، نام یکی از امرای زیردست افراسیاب که حاکم کاشانش کرده بود، (ولف)، فردوسی در شاهنامه چنین آرد: کنون رزم کاموس پیش آورم ز دفتر بگفتار خویش آورم چو خورشید زد پنجه بر پشت گاو ز هامون برآمد خروش چگاو ز درگاه کاموس برخاست غو که او بود مردافکن و پیش رو بر کوه لشکر بیاراستند درفش خجسته به پیراستند چو با میسره راست شد میمنه همان ساقه و قلب و جای بنه برآمد خروشیدن کرنای سپه چون سپهر اندرآمد ز جای چو کاموس تنگ اندرآمد بجنگ بهامون نبودش زمانی درنگ سپه را بکردار دریای آب که از که فرود آید اندر شتاب چو نزدیکتر شد بکاموس گفت که این را مگر ژنده پیلست جفت ؟ بکاموس بر، تیرباران گرفت کمان را چو ابر بهاران گرفت چو کاموس دست و گشادش بدید بزیر سپر کرد سر ناپدید
نام مبارزی است کشانی و او پادشاه سنجاب بود و تابه ملک روم ولایت داشت، بمدد افراسیاب آمد و رستم اورا بخم کمند گرفت و کشت، (برهان) (فرهنگ نظام)، از بهادران توران، (حبیب السیر ج 1 چ فردوسی تهران)، نام یکی از امرای زیردست افراسیاب که حاکم کاشانش کرده بود، (ولف)، فردوسی در شاهنامه چنین آرد: کنون رزم کاموس پیش آورم ز دفتر بگفتار خویش آورم چو خورشید زد پنجه بر پشت گاو ز هامون برآمد خروش چگاو ز درگاه کاموس برخاست غو که او بود مردافکن و پیش رو بر کوه لشکر بیاراستند درفش خجسته به پیراستند چو با میسره راست شد میمنه همان ساقه و قلب و جای بنه برآمد خروشیدن کرنای سپه چون سپهر اندرآمد ز جای چو کاموس تنگ اندرآمد بجنگ بهامون نبودش زمانی درنگ سپه را بکردار دریای آب که از که فرود آید اندر شتاب چو نزدیکتر شد بکاموس گفت که این را مگر ژنده پیلست جفت ؟ بکاموس بر، تیرباران گرفت کمان را چو ابر بهاران گرفت چو کاموس دست و گشادش بدید بزیر سپر کرد سر ناپدید
مصحف یا یونانی شدۀ تالوش که در قرون بعد طالش یا (تالش) شده است، (ایران باستان ص 1129، 1130، 1389)، قومی که در زمان باستان بس انبوه بودند ودر کوهستان شمالی ایران نشیمن داشتند و چون بارها به گردنکشی برخاستند و با پادشاهان هخامنشی از در نافرمانی درآمدند از اینجا نام ایشان در تاریخها آمده وامروز مترجمان کادوش را که تلفظ صحیح آنست ’کادوسی’نویسند، جایگاهی که برای کادوشان در تاریخها یاد کرده اند امروز منطبق با جایگاه تالشان میباشد، (برهان قاطع چ معین حاشیۀ لغت ’تالش’ از مقالات کسروی ج 1 ص 180 و نامهای شهرها و دیهها تألیف وی دفتر یکم)
مصحف یا یونانی شدۀ تالوش که در قرون بعد طالش یا (تالش) شده است، (ایران باستان ص 1129، 1130، 1389)، قومی که در زمان باستان بس انبوه بودند ودر کوهستان شمالی ایران نشیمن داشتند و چون بارها به گردنکشی برخاستند و با پادشاهان هخامنشی از در نافرمانی درآمدند از اینجا نام ایشان در تاریخها آمده وامروز مترجمان کادوش را که تلفظ صحیح آنست ’کادوسی’نویسند، جایگاهی که برای کادوشان در تاریخها یاد کرده اند امروز منطبق با جایگاه تالشان میباشد، (برهان قاطع چ معین حاشیۀ لغت ’تالش’ از مقالات کسروی ج 1 ص 180 و نامهای شهرها و دیهها تألیف وی دفتر یکم)
رزم کاموس جنگی است که بین ایرانیان و ترکان روی داد و کیخسرو رستم را مأمور این جنگ کرد و بسیاری از ترکان از آن جمله کاموس در این جنگ کشته شدند، رجوع به ص 48 مجمل التواریخ و القصص و نیز رجوع به کاموس پهلوان تورانی شود
رزم کاموس جنگی است که بین ایرانیان و ترکان روی داد و کیخسرو رستم را مأمور این جنگ کرد و بسیاری از ترکان از آن جمله کاموس در این جنگ کشته شدند، رجوع به ص 48 مجمل التواریخ و القصص و نیز رجوع به کاموس پهلوان تورانی شود
فرانسوی تک نوازه پاساژ فنی برای ساز یا آواز تنها بدون همراهی ارکستر. بعبارت دیگر سازنده آهنگ معمولا قسمتی از پایان موومانها را برای هنرنمایی نوازنده سلو تخصیص میدهد. این قسمت کادانس نامیده میشود و بی همراهی ارکستر اجرا میگردد
فرانسوی تک نوازه پاساژ فنی برای ساز یا آواز تنها بدون همراهی ارکستر. بعبارت دیگر سازنده آهنگ معمولا قسمتی از پایان موومانها را برای هنرنمایی نوازنده سلو تخصیص میدهد. این قسمت کادانس نامیده میشود و بی همراهی ارکستر اجرا میگردد
موی خوک که کفشگران و موزه دوزان بر سر سوزن کشند و ریسمان گنده ای را که بدان کفش و موزه دوزند بدان پیوند کنند: (چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ چو شاخ بید درختان او تهی از بار) (فرخی)، موی زبر و خشن
موی خوک که کفشگران و موزه دوزان بر سر سوزن کشند و ریسمان گنده ای را که بدان کفش و موزه دوزند بدان پیوند کنند: (چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ چو شاخ بید درختان او تهی از بار) (فرخی)، موی زبر و خشن
لاتینی خار دار خار مار تافتونی گل مار خارستون خنجری گیشدر تیغبرگ تیغی از گیاهان گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام خود میباشد و جزو تیره های نزدیک به گل سرخیان محسوب میشود. اصل این گیاه از آمریکا است و با تیره های دیگر دو لپه ییها تفاوت کلی دارد زیرا ساقه انواع این گیاه بسیار ضخیم است و از حالت استوانه یی خارج شده است و برگها نیز شکل اصلی خود را از دست داده و بصورت خار های کوچکی در نقاط مختلف در آمده است. کاکتوس گلهای گوناگون دارد و دارای اقسام بسیار است که بر حسب شکل ساقه در ایران آنها را بنامهای گل مار و گل خنجری و گل تافتونی مینامند. اقسام مختلف این گیاه بعنوان گیاه تجملی در گلخانه و باغ و اطاق نگهداری میشود و برخی انواع کاکتوس درختهای بلند بارتفاع 15 تا 20 متر تشکیل میدهند و برخی اقسام آن جهت علوفه حیوانات در آمریکای جنوبی و الجزایر و تونس کشت میشود (معمو نوع بی خار آنرا بمنظور علوفه کشت میدهند) و نوعی از کاکتوس که بنام کاکتوس نو پال موسوم است غذای قرمز دانه است و در نقاطی که قرمز دانه تشکیل میشود کشت میگردد ککتوس صبیر انجیر فرنگی تین شوکی انجیر خار دار انجیر هندی انجیر مصری انجیر فرعونی صبار انجیر بربری انجیر یمنی انجیر اسپانیولی انجیر عربی انجیر مغربی رقع انجیر غربی. توضیح این گیاه دارای الکالوئیدی بنام کاکتین است که مقوی قلب میباشد و در مورد آنژین سینه از آن استفاده میکنند. یا کاکتوس کمبوزه یی. یکی از گونه های کاکتوس است که ساقه اش بشکل هندانه کروی میشود و یکی از گلهای زینتی است انجیر فرنگی خار دار. یا کاکتوس نپال. یکی از گونه های کاکتوس است که بمنظور تغذیه قرمز دانه کشت میشود قرمز انجیر آغاجی
لاتینی خار دار خار مار تافتونی گل مار خارستون خنجری گیشدر تیغبرگ تیغی از گیاهان گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام خود میباشد و جزو تیره های نزدیک به گل سرخیان محسوب میشود. اصل این گیاه از آمریکا است و با تیره های دیگر دو لپه ییها تفاوت کلی دارد زیرا ساقه انواع این گیاه بسیار ضخیم است و از حالت استوانه یی خارج شده است و برگها نیز شکل اصلی خود را از دست داده و بصورت خار های کوچکی در نقاط مختلف در آمده است. کاکتوس گلهای گوناگون دارد و دارای اقسام بسیار است که بر حسب شکل ساقه در ایران آنها را بنامهای گل مار و گل خنجری و گل تافتونی مینامند. اقسام مختلف این گیاه بعنوان گیاه تجملی در گلخانه و باغ و اطاق نگهداری میشود و برخی انواع کاکتوس درختهای بلند بارتفاع 15 تا 20 متر تشکیل میدهند و برخی اقسام آن جهت علوفه حیوانات در آمریکای جنوبی و الجزایر و تونس کشت میشود (معمو نوع بی خار آنرا بمنظور علوفه کشت میدهند) و نوعی از کاکتوس که بنام کاکتوس نو پال موسوم است غذای قرمز دانه است و در نقاطی که قرمز دانه تشکیل میشود کشت میگردد ککتوس صبیر انجیر فرنگی تین شوکی انجیر خار دار انجیر هندی انجیر مصری انجیر فرعونی صبار انجیر بربری انجیر یمنی انجیر اسپانیولی انجیر عربی انجیر مغربی رقع انجیر غربی. توضیح این گیاه دارای الکالوئیدی بنام کاکتین است که مقوی قلب میباشد و در مورد آنژین سینه از آن استفاده میکنند. یا کاکتوس کمبوزه یی. یکی از گونه های کاکتوس است که ساقه اش بشکل هندانه کروی میشود و یکی از گلهای زینتی است انجیر فرنگی خار دار. یا کاکتوس نپال. یکی از گونه های کاکتوس است که بمنظور تغذیه قرمز دانه کشت میشود قرمز انجیر آغاجی
یونانی تازی گشته جو رومی از گیاهان گیاهی است از تیره گندمیان که در زمینهای کم قوت و بدون کود کاشته میشود. این گیاه که گندم غلافی نیز نامیده میشود برخلاف گندم معمولی دارای جلد یا غلاف است و باسانی نیز از غلافش بیرون نمیاید و بمناسبت داشتن این غلاف آنرا جورومی نیز گویند خندراوس شعیر الرومی علس جو رومی
یونانی تازی گشته جو رومی از گیاهان گیاهی است از تیره گندمیان که در زمینهای کم قوت و بدون کود کاشته میشود. این گیاه که گندم غلافی نیز نامیده میشود برخلاف گندم معمولی دارای جلد یا غلاف است و باسانی نیز از غلافش بیرون نمیاید و بمناسبت داشتن این غلاف آنرا جورومی نیز گویند خندراوس شعیر الرومی علس جو رومی