جدول جو
جدول جو

معنی کاتینا - جستجوی لغت در جدول جو

کاتینا
نیکلا دو، مارشال فرانسوی، متولد در پاریس و یکی از بهترین فرماندهان عصر لوئی چهاردهم، وی ’دوک ساووا’ رادر ’استافورد’ به سال 1690 میلادی و در ’مارسی’ به سال 1693 مغلوب ساخت و خود رالایق کارهای مهم نشان داد، و چون مردی متفکر بود و جان سربازان خود را عزیز میداشت و بی جهت آنان را بکشتن نمیداد سربازانش او را ’پدر فکر’ نام دادند، او ازخود ’یادداشتها’ باقی گذاشته است، (1637 - 1712)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باتینک
تصویر باتینک
(دخترانه)
غنچه تازه شکفته (نگارش کردی: باتینک)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاتینا
تصویر تاتینا
(دخترانه)
پرنده ای شکاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاترینا
تصویر کاترینا
(دخترانه)
پاک، بی آلایش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاتیا
تصویر کاتیا
(دخترانه)
پاک، بی آلایش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاترین
تصویر کاترین
(دخترانه)
پاک، بی آلایش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاتیرا
تصویر پاتیرا
(پسرانه)
فراوانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامینا
تصویر رامینا
(دخترانه)
بالا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سارینا
تصویر سارینا
(دخترانه)
خالص، پاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانینا
تصویر ژانینا
(دخترانه)
نام شهری در یونان در کنار دریاچه ای به همین نام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارینا
تصویر مارینا
(دخترانه)
جویبار، آب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاتیما
تصویر فاتیما
(دخترانه)
فاطیما، نام شهری در اروپا که حضرت فاطمه در آنجا ظهور کرده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نابینا
تصویر نابینا
کسی که چشمش نمی بیند، کور، ویژگی چشمی که توانایی دیدن ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاتیناژ
تصویر پاتیناژ
ورزشی که در پیست مخصوص و با کفش هایی که زیر آن تیغه دارد، روی یخ سر می خورند و حرکات نمایشی انجام می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راتینج
تصویر راتینج
راتیانج، صمغ درخت صنوبر، رخینه، رشینه، رخبینه، ریتانج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کابینه
تصویر کابینه
هیئت دولت، هیئت وزیران
فرهنگ فارسی عمید
به لغت زند و پازند استر را گویند که مادرش اسب است، (برهان) (آنندراج)، هزوارش ’کتینا’، استر، (از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
چهارمین مملکت از ممالک تابعۀ پارت که بواسطۀ ولات اداره میشده اند، بروایت گوت شمید درست معلوم نیست کجا بوده، باید نهاوند باشد، (از ایران باستان چ 2 ص 2651)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
بلغت بربری باشه را گویند و آن مرغی است شکاری از جنس زرد چشم و آنرابه عربی ابوعماره خوانند. گوشت ویرا پخته و خشک کرده بسایند و سه روز با آب سرد خورند، سرفه را نافع است و سرگین او کلف را زایل کند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام ولایتی قدیم در هند، اسکندر ... بولایت کاتیان درآمد در اینجا عادتی است که زنان را با شوهران متوفای آنها میسوزانند و این عادت در میان بربرها از وقتی برقرار شده که زنی شوهر خود را زهر داده، (ایران باستان چ 1 ج 2 ص 1803)، و رجوع به اسکندر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کابینه
تصویر کابینه
هیئت وزیران، مجموع وزیران، دولت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کاتب، نویساران جمع کاتب درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتیساژ
تصویر کاتیساژ
فرانسوی اهار، پرادخت (لمعان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتیلار
تصویر کاتیلار
فرانسوی کاتیلاک بنگرید به کاتیلاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتیلاک
تصویر کاتیلاک
فرانسوی خوج (گویش گیلمی) گلابی جنگلی گلابی زمستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتیناژ
تصویر پاتیناژ
فرانسوی سرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتینی
تصویر پاتینی
پاتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتیان
تصویر اکتیان
بودن، هست شدن، اندوهزدگی
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته (صمغ حاصل از اقسام کاج ها) رشینه: زمج صمغ حاصل از کاجها. توضیح: این نام امروزه بطور کلی بمفهوم عام تر بانتین استعمال گردد تربانتین
فرهنگ لغت هوشیار
رشینه (در فارسی) زمج هم آوای رنج (صمغ) زنگباری (گویش شیرازی) انگم کاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راتینج
تصویر راتینج
صمغ
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به} کابی {} و آن پوست پاره را بجواهر بیاراست و بفال گرفت و درفش کابیان نام نهاد و علامت او بود در همه جنگها) (فارسنامه ابن البلخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتینا
تصویر اتینا
((اَ تَ یا تِ))
حشرات کوچک، کنایه از آدم فرومایه، خرج بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کابینه
تصویر کابینه
دولت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کابینت
تصویر کابینت
گنجه
فرهنگ واژه فارسی سره