جدول جو
جدول جو

معنی کاتالپسی - جستجوی لغت در جدول جو

کاتالپسی
بی حرکتی و ثابت ماندن دست، پا یا سایر اندام ها، به دلیل سفت شدن ماهیچه ها، در بعضی از بیماری ها یا در افراد هیپنوتیزم شده
تصویری از کاتالپسی
تصویر کاتالپسی
فرهنگ فارسی عمید
کاتالپسی
کاتالپس فرانسوی مرگدیس کرختی فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایعه عضلانی. دراین حالت اندامها وتنه وضع خود را بیک حالت حفظ میکنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام میدهند ولی پاسخ به تحریکات و حرکات ارادی سلب میشود. علت این عارضه ناخوشیهای مراکز عصبی و هیستری و برخی مسمومیتها خصوصا الکلیسم و ازدیاد اوره خون میتواند باشد
فرهنگ لغت هوشیار
کاتالپسی
((لِ))
فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایعه عضلانی. در این حالت اندام ها و تنه وضع خود را به یک حالت حفظ می کنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام می دهند ولی پاسخ به تحریکات حرکات ارادی سلب می شود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آکاتالپسی
تصویر آکاتالپسی
نوعی بیماری روانی که مطالب در بیمار قابل درک نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آکاتالیپسی
تصویر آکاتالیپسی
کودنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاتالپتیک
تصویر کاتالپتیک
فرانسوی مرگدیسا کرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتالپا
تصویر کاتالپا
لاتینی دلبرگ گوالدوزک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار