ادمن امه فلورانتن. هنرپیشۀ درام و نقاش فرانسوی. مولد مگنله (اوآز) بسال 1804 و وفات در سن پیر-له -نمور بسال 1895 م اتین فرانسوا. نام پزشک و شیمی دان فرانسوی. متولد بسال 1672 در پاریس و متوفی بسال 1731 م ژان ماری میشل. نام هنرپیشۀ فرانسوی. متولد بسال 1813 و متوفی به پاریس بسال 1883 م ماتیو اگوست. مورّخ فرانسوی. مولد پاریس بسال 1820 و وفات در بی اور بسال 1895 م ژولین لوئی. نام نقاد شهیر فرانسه. متولد بسال 1743 در رن و متوفی بسال 1814 م گوستاو. نام ادیب و نقاد فرانسوی. مولد بسال 1855 میلادی در پاریس
اِدمُن امه فلورانتن. هنرپیشۀ درام و نقاش فرانسوی. مولد مگنله (اوآز) بسال 1804 و وفات در سن پیر-له -نمور بسال 1895 م اتین فرانسوا. نام پزشک و شیمی دان فرانسوی. متولد بسال 1672 در پاریس و متوفی بسال 1731 م ژان ماری میشل. نام هنرپیشۀ فرانسوی. متولد بسال 1813 و متوفی به پاریس بسال 1883 م ماتیو اگوست. مورّخ فرانسوی. مولد پاریس بسال 1820 و وفات در بی اِور بسال 1895 م ژولین لوئی. نام نقاد شهیر فرانسه. متولد بسال 1743 در رن و متوفی بسال 1814 م گوستاو. نام ادیب و نقاد فرانسوی. مولد بسال 1855 میلادی در پاریس
منسوب به کفر. کافر و بیدین. (آنندراج). بیدین و ملحد و فاسق و فاجر و بت پرست. (ناظم الاطباء). کسی که کفر می گوید. گاهی بصورت لقب برای اشخاصی که اظهار نارضایی از آفرینش می کنند و زبان انتقاد دارند بکار می رود: شیخ کفری. کریم کفری. دکتر محمدخان کفری و... (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) ، عصبانی. (فرهنگ فارسی معین). - کفری شدن، سخت ناراحت و خشمناک شدن. نظیر بالا آمدن کفر. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) : نه به سر شوق نگاری نه حضوری تأثیر عشق کفری شده از دست مسلمانی ما. محسن تأثیر (از آنندراج)
منسوب به کفر. کافر و بیدین. (آنندراج). بیدین و ملحد و فاسق و فاجر و بت پرست. (ناظم الاطباء). کسی که کفر می گوید. گاهی بصورت لقب برای اشخاصی که اظهار نارضایی از آفرینش می کنند و زبان انتقاد دارند بکار می رود: شیخ کفری. کریم کفری. دکتر محمدخان کفری و... (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) ، عصبانی. (فرهنگ فارسی معین). - کفری شدن، سخت ناراحت و خشمناک شدن. نظیر بالا آمدن کفر. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) : نه به سر شوق نگاری نه حضوری تأثیر عشق کفری شده از دست مسلمانی ما. محسن تأثیر (از آنندراج)
میرحسن... از سادات تربت و در شاعری و شکسته نویسی استاد بود. از تربت به هند رفت و در درگاه خان خانان مورد توجه و عنایت قرار گرفت و در 1017 هجری قمری درگذشت. از اوست: چو بوی گل به گریبان غنچه بودم گم بصد فریب در این گلشنم صبا آورد. (از صبح گلشن چ سنگی ص 340) (از قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3870) شاعر و از نجبای یزدخاست فارس و از شاعران عهد صفوی است. از اوست: یار اگر نازد ز بیت طاق ابرومی رسد کان دو مصرع در بیاض آفتاب و ماه نیست. (از تذکرۀ نصرآبادی ص 419). و رجوع به همین کتاب شود
میرحسن... از سادات تربت و در شاعری و شکسته نویسی استاد بود. از تربت به هند رفت و در درگاه خان خانان مورد توجه و عنایت قرار گرفت و در 1017 هجری قمری درگذشت. از اوست: چو بوی گل به گریبان غنچه بودم گم بصد فریب در این گلشنم صبا آورد. (از صبح گلشن چ سنگی ص 340) (از قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3870) شاعر و از نجبای یزدخاست فارس و از شاعران عهد صفوی است. از اوست: یار اگر نازد ز بیت طاق ابرومی رسد کان دو مصرع در بیاض آفتاب و ماه نیست. (از تذکرۀ نصرآبادی ص 419). و رجوع به همین کتاب شود
بد دین دشدین، خشمگین کفرا در فارسی: نیام بهاره خرما منسوب به کفر مربوط به کفر، کافر بیدین: (نه بسر شوق نگاری نه حضوری تاثیر، عشق کفری شده از دست مسلمانی ما)، (محسن تاثیر)، عصبانی: (از دست او کفری شدم)، میوه خوشه مانند خرما که از یک طرف بوسیله برگ غلاف مانند پوشیده شداه شکوفه خرما
بد دین دشدین، خشمگین کفرا در فارسی: نیام بهاره خرما منسوب به کفر مربوط به کفر، کافر بیدین: (نه بسر شوق نگاری نه حضوری تاثیر، عشق کفری شده از دست مسلمانی ما)، (محسن تاثیر)، عصبانی: (از دست او کفری شدم)، میوه خوشه مانند خرما که از یک طرف بوسیله برگ غلاف مانند پوشیده شداه شکوفه خرما