جدول جو
جدول جو

معنی ژنی - جستجوی لغت در جدول جو

ژنی
استعداد، نبوغ، نابغه، بسیار باهوش
تصویری از ژنی
تصویر ژنی
فرهنگ فارسی عمید
ژنی
(ژِ)
داهیه. نابغه. داهی
لغت نامه دهخدا
ژنی
فرانسوی بادزندار از درختان فرانسوی ازدا نبوغ استعداد، نابغه داهیه
فرهنگ لغت هوشیار
ژنی
((ژِ))
نبوغ، نابغه
تصویری از ژنی
تصویر ژنی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژنگ
تصویر ژنگ
(پسرانه)
ارژنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژنیک
تصویر ژنیک
(دخترانه)
با استعداد، نابغه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژنیا
تصویر ژنیا
(دخترانه)
ژنیک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تنی
تصویر تنی
(دخترانه)
در گویش مازندران شکوفه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هنی
تصویر هنی
(پسرانه)
گوارا، خوب، خوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژند
تصویر ژند
ژنده، پاره، کهنه، فرسوده، جامۀ کهنه و پاره پاره، بزرگ، کلان، عظیم، بیشتر در صفت پیل یا گرگ یا شیر و مانند این ها آمده است، برای مثال زمانی همی بود سهراب دیر / نیامد به نزدیک او ژنده شیر (فردوسی - ۲/۱۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آنی
تصویر آنی
موقت، موقتی، فوری، بی درنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنی
تصویر جنی
جن زده، کنایه از خشمگین، جن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنی
تصویر سنی
رفیع، بلند، عالی، بلند مرتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنی
تصویر سنی
آهن، ریم آهن، مخفّف واژه سینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژنگ
تصویر ژنگ
چین و چروک، چین و چروکی که به سبب پیری در پوست بدن پدید می آید
زنگ، از آفات نباتی که قارچ های ذره بینی انگل در بعضی از گیاهان تولید می کند، ژنگه، آسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منی
تصویر منی
من گفتن، من من زدن، کبر، غرور، خودبینی، خودستایی، برای مثال بر بدی های بدان رحمت کنید / بر منی خویش بین لعنت کنید (مولوی - ۱۷۱)، نه در ابتدا بودی آب منی / اگر مردی از سر به در کن «منی» (سعدی۱ - ۱۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژنه
تصویر ژنه
نیش، نیش سوزن، نیش حشرات گزنده مانند پشه و زنبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنی
تصویر غنی
توانگر، مالدار، بی نیاز، سرشار، پر از عناصر مفید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دنی
تصویر دنی
ناکس، ضعیف، پست و حقیر
فرهنگ فارسی عمید
(ژِ دِ)
لو ژنی دزار، نام حجاری خفته رسته ای از آنتونن مرسیه که اینک در موزۀ لوور است
لغت نامه دهخدا
(ژِ)
خانه ژنیان یا خان ژنیان، نام منزلی و دهی است نزدیک به شیراز. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(ژِنْ)
نانخواه و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان ریزند. (برهان). همان زنیان است به زای تازی که نانخواه باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
ماری دو منتی ژو د گوزمان. کنتس دتبا، زوجه ناپلئون سوم، ملکۀ فرانسه از 1853 تا 1870 میلادی مولد گرناد بسال 1826، وفات مادرید 1920 م، پرهیزکار. (برهان). رجوع به آژیر شود
قدّیسه اژنی، وی بسال 262 میلادی شهید شد. ذکران وی در 25 دسامبر است
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنی
تصویر سنی
اهل سنت و جماعت، غیر شیعی رفیع و بلند، گرانقدر، بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنی
تصویر خنی
زشت، فحش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنی
تصویر حنی
جمع حنو، کژی ها کوهه های زین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنی
تصویر جنی
تک پری پریزده میوه، چیده چیدن چیده چیده شده. واحد جن پری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژنگ
تصویر ژنگ
چین و چروک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژنه
تصویر ژنه
نیش جانوران گزنده مانند زنبور و پشه و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
جهمرزی مرزیدن (زنا کردن) آوند کوچک، خیکچه جفت گردیدن مرد و زن به طور نامشروع. توضیح: مواقعه نامشروع مرد و زن مشروط بر این که وطی بشبهه نباشد و عمدا عمل صورت گرفته باشد، یا زنا محسنه زنا با زن شوهر دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنی
تصویر بنی
فرزندان، پسران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنی
تصویر آنی
زود گذر گذرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنی
تصویر دنی
ناکس، پست و دون و خسیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنی
تصویر آنی
بیدرنگ، زودگذر، گذرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غنی
تصویر غنی
پر بار، پرمایه، توان گر
فرهنگ واژه فارسی سره