جدول جو
جدول جو

معنی ژند

ژند
ژنده، پاره، کهنه، فرسوده، جامۀ کهنه و پاره پاره، بزرگ، کلان، عظیم، بیشتر در صفت پیل یا گرگ یا شیر و مانند این ها آمده است، برای مثال زمانی همی بود سهراب دیر / نیامد به نزدیک او ژنده شیر (فردوسی - ۲/۱۵۵)
تصویری از ژند
تصویر ژند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ژند

ژند

ژند
مخفف ژنده رزم:
به شایسته کاری برون رفت ژند
گوی دید برسان سرو بلند.
فردوسی.
ز فتراک زین برگشایم کمند
بخواهم از ایرانیان کین ژند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا