جدول جو
جدول جو

معنی ژاکمل - جستجوی لغت در جدول جو

ژاکمل
(مِ)
نام بندر جمهوری هائیتی دارای 10000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکمل
تصویر اکمل
کامل تر، تمام تر
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
ویکتور. رحاله و طبیعی دان فرانسوی. وی بجهت اکتشافات خود درهندوستان انگلیس و تبت مشهور است (1801-1832 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
تمام تر و کامل تر. (آنندراج) (ناظم الاطباء). کاملتر. (غیاث اللغات). رسیده تر. رساتر: بنحو اکمل، بطریق کاملتر. بنحو اتم. (فرهنگ فارسی معین) :
مصباح امم امام اکمل
مفتاح همم همام اکرم.
خاقانی.
اصل بیند دیده چون اکمل بود
فرع بیند چونکه مرد احول بود.
مولوی.
بلکه حظ اجزل و نصیب اکمل از آن وی باشد. (آداب الملوک فخررازی) ، بنا بر این. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، زیرا، هنوز. (ناظم الاطباء) ، آنگاه. (فرهنگ فارسی معین) ، اما، معهذا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اکمل
تصویر اکمل
تمامتر، کاملتر، رسیده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکمل
تصویر اکمل
((اَ مَ))
تمامتر، کامل تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکمل
تصویر اکمل
رساتر
فرهنگ واژه فارسی سره