- ژاکت
- فرانسوی نهادگی (لباس رسمی و اعیاد)، نیمپوش جامه مردانه که تا زانو فرود آید، جامه زنانه که تمام قامت را فرا گیرد
معنی ژاکت - جستجوی لغت در جدول جو
- ژاکت ((کِ))
- جامه بافته شده نسبتاً ضخیم
- ژاکت
- پوشاک جلوباز و معمولاً دکمه دار که از پشم یا کرک بافته می شود و بالاتنه را می پوشاند، نوعی لباس زنانه که روی پیراهن می پوشند، نوعی لباس مردانه که تا زانو می رسد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خاموش
محفظه کاغذ نامه را گویند
افرازی است که در بازی تنیس بدست میگیرد و توپ را با آن میزنند
خاموش، بی صدا، آرام کردن، خاموش شدن
نمونۀ کوچکی از یک وسیله، ساختمان، اتومبیل و موارد دیگر که قبل از شروع پروژۀ ساخت، برای نمایش آن، تهیه می شود
خاموش، بی صدا، آرام، کسی که حرف نزند، زمانی به کار می رود که بخواهند به کسی امر به حرف نزدن یا دست کشیدن از کاری پرسر و صدا کنند
وسیله ای که در بازی تنیس و پینگ پونگ به دست می گیرند و با آن به توپ ضربه می زنند
نوعی موشک
نوعی موشک
کیسۀ کاغذی یا پلاستیکی که در آن نامه یا چیز دیگر بگذارند، بستۀ کوچک کاغذی یا مقوایی مثلاً پاکت سیگار، کنایه از نامه
کارخانه و غیره که با چوب و مقوا سازند و تغییرات لازم را در آن نهند و سپس مطابق همان نمونه ساختمان را برآورند، کارگاه
فرانسوی از ریشه هلندی گشتناو
((کَ))
فرهنگ فارسی معین
ورقه کاغذی تا شده که نامه و غیره را در آن گذارند و در آن را می چسبانند و به جایی ارسال می کنند
((کِ))
فرهنگ فارسی معین
ابزاری به شکل یک صفحه توری گرد مسطح دارای دسته بلند که در بازی تنیس مورد استفاده قرار می گیرد، موشک
Quiet, Silent, Still
тихий , молчаливый
ruhig, still
тихий , тихий
cichy
tranquilo, silencioso
tranquillo, silenzioso
tranquilo, silencioso
calme, silencieux
rustig, stil
शांत , चुप , शांत
tenang, diam
هادئٌ , صامتٌ
שקט , שָׁקֵט