جدول جو
جدول جو

معنی ژانین - جستجوی لغت در جدول جو

ژانین
(دخترانه)
نام دریاچه ای در یونان
تصویری از ژانین
تصویر ژانین
فرهنگ نامهای ایرانی
ژانین
نام دریاچه ای به اپیر یونان، در قدیم پئوم بوتی نیز میگفته اند، (ایران باستان ج 2 ص 1212)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژانینا
تصویر ژانینا
(دخترانه)
نام شهری در یونان در کنار دریاچه ای به همین نام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانیا
تصویر ژانیا
(دخترانه)
از نامهای باستانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انین
تصویر انین
آه و ناله، آه سوزناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رانین
تصویر رانین
شلوار، برای مثال چرا پیچد مگس دستار فوطه / چرا پوشد ملخ رانین دیبا (خاقانی - ۲۷)، نوعی زره که در قدیم هنگام جنگ بر تن می کردند و روی ران ها را می پوشانید
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نی)
شلوار. (ناظم الاطباء). شلوار که بعربی رانان گویند. (از برهان) (رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا) (غیاث اللغات). جنسی از پوشش. (شرفنامۀ منیری). شلوار و ران پوش. شعوری گوید: درکلمه رانین یاء برای نسبت و نون برای تأکید نسبت است. (ج 2 ورق 11). اما گفتۀ او بر اساسی نیست و ’ین’ علامت نسبت است. پوششی خاص از کمر بپایین بدو شاخ و هر شاخه یکی از دو ران را پوشاند. شلوار:
قبا و جامه و رانینش برتن
ز سرما پاک بفسرده چو آهن.
(ویس و رامین).
قبا و موزه و رانین و دستار
برنگ نیل کرده بود هموار.
(ویس و رامین).
چون رودکی بدین بیت رسید امیر (امیر نوح سامانی) چنان منفعل گشت که از تخت فرودآمد و بی موزه پای در رکاب خنگ نوبتی آورد و روی به بخارا نهاد چنانکه رانین و موزه تا دو فرسنگ در پی امیر بردند. (چهار مقالۀ عروضی ص 33).
مرا که طوطی نظمم درین چنین وحلی
چو جوزه پای بگل در نباشد آخر شین
مگر چو بط و همایم کند کرامت تو
بچه بزیور مسحی و زینت رانین.
انوری (از آنندراج).
چرا پیچد مگس دستار فوطه
چرا پوشد ملخ رانین دیبا.
خاقانی.
گر ملخ را نیست بر پا موزۀ زرین سار
ران او رانین دیبا برنتابد بیش ازین.
خاقانی.
چنگ ارچه ببر دارد پیراهن ابریشم
رانین پلاسین هم بسیار همی پوشد.
خاقانی.
گفت تخت من بیاورید فرمود آورد و بر زمین نهاد و گفت موزه و رانین را فراگیرید. (تاریخ طبرستان). چون فرودآمدی آن کلاه و قبا و موزه و رانین به بنده ای از ترک و تازیک بخشیدی. (تاریخ طبرستان). اگررسولان بیگانه بر خوان حاضر بودی قبا و موزه و رانین پوشیدی وگرنه لباچهاء ملمع. (تاریخ طبرستان)، زرهی که در روز جنگ رانها را بپوشاند. (از برهان) (از ناظم الاطباء). شلواری که سپاهیان وقت سواری پوشند زیر موزه و آن مرکب است از ’ران’ + ’ین’. (فرهنگ رشیدی). سلاحی که مبارزان هنگام جنگ بر رانها پوشند. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ژان. مورخ کاتولیک آلمانی. مولد وی کسانتن و مؤلف تاریخ ملت آلمان است (1829- 1891 میلادی)
ژول. عالم طبیعی و ستاره شناس فرانسوی (1824- 1907 میلادی)
آبراهام. نقاش فلاماندی (1575- 1632 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
فیلیپ اگوست. نقاش فرانسوی (1810- 1877 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ناله کردن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). نالیدن. (از اقرب الموارد). نالیدن بیمار. (از المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ظرفی سفالی مانند سبو و خمچۀ بزرگ که دوغ در آن کنند و بجنبانند تا مسکه (روغن و کره) جدا گردد. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ژول گابریل. نام ادیب و نویسنده و نقاد فرانسوی. مولد سن -اتین (لوآر) و وفات در پاریس (1804- 1874 میلادی)
لغت نامه دهخدا
شلوار، زرهی که در روز جنگ بدان رانها را می پوشاندند. توضیح: بعضی این کلمه را بکسر نون خوانند مرکب از: ران یین (نسبت) ولی چون در تازی) رانان (و) رانین (بصیغه تثنیه آمده صحیح آنست که به فتح نون خوانده شود و قول انوری نیز موید این تلفظ است:) حسام دولت و دین ای خدای داده ترا جمال احمد وجود علی و خلق حسین اگر چه بط و همایم کند کرامت تو بچه ک بزیور (بزینت) مسحی و زینت رانین (دیوان انوری چاپ تبریز ص 255 با مقابله با نسخه خطی کتابخانه دهخدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژانتین
تصویر ژانتین
فرانسوی شسنک (شسن صدف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانین
تصویر رانین
((نَ یا نِ))
شلوار، نوعی زره، که هنگام جنگ ران ها را با آن می پوشانیدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انین
تصویر انین
((اَ نِ))
ناله، آواز سوزناک، آنین هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژادین
تصویر ژادین
جنسی
فرهنگ واژه فارسی سره